جهل مركب معتقد بودند كه عقايد ايشان موافق شرع است. اعتقاد كرده بودند كه خدا در روز قيامت مُدرَك و مُبصَر مى شود به بصر ظاهرى.
زعم ايشان اين بود كه اين اعتقادِ واهىِ فاسد، موافق قول خداست كه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ»۱ و باز اعتقاد ايشان اين بود كه عقل بايد تابع ظاهر شرع بشود و در حديث وارد شده است : إنّكم سترون ربكم يوم القيامة كما ترون القمر ليلة البدر.۲
گفته اند كه واجب است معتقد شدن به اين كه خدا را به چشم در روز قيامت مى توان ديد.
امام عليه السلام تحقيق حق از براى عمران فرمود و بيان اين اعتقاد را نمود كه حذر كن از قول جهال اهل عما و ظلال كه گمان كرده اند كه خدا در آخرت موجود است ؛ يعنى مدرك به ادراك بصرى حسى مى شود از براى حساب و ثواب و عقاب.
و در عبارت لفظ موجود وارد شده /82/ است. اگر چه موجود به معنى محسوس و مدرك نيست و لكن چون كه متكلمين ، جمودى به ظاهر دارند ، هر چه مبصر و مدرك به حس ظاهرى است ، آن را موجود مى دانند و هرچه محسوس و ممسوس نيست آن را موجود نمى دانند و آيه شريفه «فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَــلِحًا»۳ را دليل اين اعتقاد فاسد كرده اند.
پس بيان فساد اين قول فرمود به قول شريف خودش: ولو كان فيالوجود لله عز و جل نقص و اهتضام لم يوجد في الآخرة أبدا؛ چون كه محسوس بودن خدا در دنيا به اتفاق خصم، نقص است، لهذا اين فقره را مقدمه دليل كرد كه از مقدمه متفق عليه انتقال از راه عدم افتراق به مقدمه مختلف فيه كرده باشند.
هرگاه بوده باشد در مُدرك بودن خدا به ادراك حسى بصرى ، منقصتى و
1.سوره قيامت، آيه ۲۳.
2.مسند أحمد، ج ۳ ، ص ۱۶ و ج ۴، ص ۳۶۲ ؛ صحيح البخاري، ج ۱، ص ۱۳۹ و ۱۴۳ و ج ۶، ص ۴۸ و ج ۸ ص ۱۷۹؛ صحيح مسلم، ج ۱، ص ۱۱۴ ؛ سنن ابن ماجة، ج۱ ، ص ۶۳ ؛ سنن ابن داوود ، ج ۲، ص ۴۱۹ ؛ سنن الترمذى ، ج ۴، ص ۹۳ .
3.سوره كهف، آيه ۱۱۰.