سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 323

شكستگى، مدرك و مشهود نخواهد بود در آخرت هرگز ؛ زيرا كه مدرك بودن و مشهود بودن نقص است و از لوازم امكان و بودن در مكان است و منافى مرتبه وجوب است. پس بايد از وجوب ذاتى منقلب به امكان شود و اين محال است ، و مستلزم محال، محال است و از اين استدلال دقيق غافل نبايد شد.
دور نيست فهم و ذكاى مخاطب را ملاحظه فرمودند، باب دقت را در استدلال گشودند و اظهار بطلان اين مذهب را نمودند به اين كه دليل واضحى بود و آن اين است كه ادراك و ابصار ، ملزوم حدود و اقطار است و شاهد وجوب را از اين جلوه ننگ و عار است. پس به خرد و محوضت وجود منافى ابصار ، او را اشعار و دثار و با اين كه بطلان /83/ اين مذهب هويدا و آشكار بود، فرمود: لكن قوم سرگشته وادى ضلال و گمراهى كور از نور الهى وكر از استماع كلام حقيقت انجام و انوار الهى ـ و دليل كورى اين قوم قول خداست : «مَن كَانَ فِى هَـذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِى الْأَخِرَةِ أَعْمَى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً»۱ ـ كور است از ادراك حقايق مدركه موجود و نمى داند حال آنها را و نمى داند كه مدرَك بودن و محسوس شدن متصور نمى شود مگر در چيزى كه ممكن باشد انعدام او و انفكاك او از وجود خارجى.
و به تحقيق دانستند ارباب بصائر و ابصار ، اين كه استدلال بر چيزى كه در آن جاست ـ يعنى اثبات امرى در عالم ربوبيت ـ نمى شود مگر به چيزى كه متحقق بوده باشد در او بالفعل و يافته نمى شود در مرحله ربوبيت امر بالقوه و غير متحقق بالفعل ؛ زيرا كه هر شئ كه در او قوه و فقدان است ، پس او قابل زياده و نقصان است؛ تعالى الله عن ذلك علوا كبيرا. پس ممكن نيست كه بوده باشد ذات خدا غير مدرك در دنيا و مدرك و مشهود در اُخرى؛ به اين معنى كه شهود در دنيا مفقود باشد در خدا و تجدد و تازگى به هم رساند در خدا در اُخرى و اين هم رد ديگر است از آن جناب بر اهل اين مذهب.
و لفظ «اهتضام» كه در كلام امام عليه السلام واقع شده است ، مشتق است از «هضم» ،

1.سوره اسراء، آيه ۷۲.

صفحه از 350