سيف منتضي شرح حديث امام رضا (ع) (شرح حديث عمران صابى) - صفحه 329

بعد از اين مراحل امام عليه السلام اشاره كرد به سوى اقسام خلق اجمالاً به قول خودش : و قد يكون الخلق ساكنا و متحركاً، و محتمل است كه مراد از ساكن همان معنى بوده باشد كه ذكر شد؛ يعنى گاهى ساكن مى شود خلق ، و موجود به وجود ظلى مى شود كه منشأ آثار و مصدر اقتدار نمى شود و گاهى متحرك مى شود يعنى/90/ منشأ آثار مى شود و گاهى مختلف و گاهى مؤتلف و گاهى معلوم و گاهى متشابه مى شود . پس هر چيزى كه از براى او حدى بوده باشد و مهيتى و وجودى ، و تجريد مهيت از وجودش ممكن باشد تا حاصل در عقل بشود، اين صورت حاصله از براى او حد خواهد بود، حد تام و يا حد ناقص. پس آن مخلوق خداست؛ زيرا كه ذات خداست كه ممكن نيست تحديد او و حصول او در ذهن ذاهنى ؛ زيرا كه تجريد وجود از ذات او ممكن نيست تا معرَّف و محدود بشود.

[بحثى در محسوسات]

و چون كه تا حال بيان مطلب كلى عقلى مى كردند و حواس را مدخليت در كليات نيست و حال انتقال به بيان احوال جزئيات فرمودند به قول شريف خودشان: و اعلم كلما أوجدتْه الحواس؛ يعنى بدان كه به درستى كه هر چيزى كه ايجاد كرده است و ادراك نموده است او را حواس، پس آن معنى مدرك و موجود ظلى جزئى و موجود در قواى حسيه خواهد بود و هر قوه ، احساس كننده است و دلالت مى كند بر آنچه گردانيده است خدا آن قوه را اسباب و آلت از براى او در ادراك نمودن، مثل باصره [كه ]دليل است مر نفس را به سوى مبصرات و سامعه دليل است مر نفس را به سوى مسموعات و همچنين ساير قوا، پس قوا ادله و طرق و جنود نفس اند از براى مدركات او و فهم از نفس است به همه جزئيات مدركه و قوا آلات نفس است، پس نفس ، جوهرى است آلىّ الطبع در افاعيل و تصرفات جزئيه خودش.
در كلام شريف ، فوايدى هست و عوايدى مندرج است [و] دفع توهم است از اين كه هر چيزى كه مدرك شود ، لازم نيست كه مجرد از وجود عينى خارجى بشود، بلكه امورى كه حواس ظاهرى ، ادراك آنها را نمايد همان موجودات خارجى است.

صفحه از 350