اين واژه در احاديث و پيرو آن در بيان محدّثان ، فقيهان و عالمان ، در معانى خاصّى به كار رفته و تبديل به اصطلاح شده است . معانى اصطلاحى «سنّت» در احاديث ، از اين قرارند :
واژه «سنّت»[۱]از ريشه «سنن» به معناى سيره ، روش ، طريقه و سبْك رفتار است .[۲]سنّت به معناى روش ، طريقه و سبك ، معنايى عام دارد كه مى تواند اشاره به روش پسنديده و نيكو داشته باشد ، همچنان كه در مورد روش و طريقه ناشايست و ناصواب نيز كاربرد دارد .[۳]
در حديث نبوى ذيل ، سنّت به هر دو معنا اشاره دارد :
مَن سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كانَ لَهُ أجرُها وَ أجرُ مَن عَمِلَ بِها إلى يَومِ القِيامَةِ ، وَ مَن سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كانَ عَليهِ وِزرُهُ وَ وِزرُ مَن عَمِلَ بِها إلى يَومِ القِيامَةِ .[۴]
هر كس روشى شايسته بنيان نهد ، پاداش آن و پاداش هر كس كه تا روز قيامت بِدان عمل كند ، نصيب وى خواهد شد و هر كس روشى ناپسند بنيان نهد ، جزاى آن و عقاب هر كس كه تا روز قيامت بِدان عمل كند ، بر عهده او خواهد بود .
اين واژه در احاديث و پيرو آن در بيان محدّثان ، فقيهان و عالمان ، در معانى خاصّى به كار رفته و تبديل به اصطلاح شده است . معانى اصطلاحى «سنّت» در احاديث ، از اين قرارند :
۱ . سنّت در برابر بدعت
در اين كاربرد ، مراد از «سنّت» ، چيزى است كه از پيامبر صلى اللّه عليه و آله يا امام معصوم صادر شده باشد .[۵]
سنّت بدين معنا ، يكى از ادلّه اربعه و به عنوان حجّت شرعى ، شمرده مى شود و در مقابل «بدعت» قرار مى گيرد . مراد از بدعت ، چيزى است كه بدون استناد به منبع وحيانى ، به عنوان شريعت لحاظ شود .
در برخى از احاديث ، اين معنا از سنّت مورد توجّه قرار گرفته است :
جاءَ رَجُلٌ إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَقالَ : أخبِرنى عَنِ السُّنَّةِ وَ البِدعَةِ ... فَقالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : السُّنَّةُ ما سَنَّ رَسولُ اللّه صلى اللّه عليه و آله ، وَ البِدعَةُ ما اُحدِثَ مِن بَعدِهِ .[۶]
شخصى نزد امير مؤمنان عليه السلام آمد و گفت : مرا از سنّت و بدعت ... خبر ده . امير مؤمنان عليه السلام فرمود : سنّت چيزى است كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بنيان نهاده است و بدعت ، چيزى است كه پس از ايشان [و به نام دين] ، پديد آمده باشد .
سنّت بدين معنا ، هم در بردارنده اعمال واجب و هم در بردارنده اعمال مستحب است .
امير مؤمنان عليه السلام در تبيين اين معناى «سنّت» فرموده است :
السُّنَّةُ سُنَّتانِ : سُنَّةٌ فى فَريضَةٍ، الأَخذُ بِها هُدىً وَ تَركُها ضَلالَةٌ ، وَ سُنَّةٌ فى غَيرِ فَريضَةٍ ، الأَخذُ بِها فَضيلَةٌ وَ تَركُها غَيرُ خَطيئَةٍ .[۷]
سنّت ، دو گونه است : سنّت واجب كه عمل به آن ، موجب هدايت است و ترك آن گم راهى ، و سنّت غير واجب كه عمل به آن ، فضيلت است و ترك آن ، گناه نيست .
در دانش حديث ، «سنّت» به گونه مطلق و بدون اضافه شدن به فردى ، ناظر به روشن پيامبر صلى اللّه عليه و آله است . سنّت ، گاه به اشخاص ديگر بويژه اهل بيت عليهم السلام نيز اضافه مى شود كه به معناى سيره و روش همان فرد است . براى نمونه ، در دعاى صبح كه از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام روايت شده ، آمده است :
أصبَحتُ بِاللّه مُؤمِنا عَلى دِينِ مُحَمَّدٍ و سُنَّتِهِ و دِينِ عَلىٍّ و سُنَّتِهِ و دِينِ الأوصياءِ و سُنَّتِهِم .[۸]
روز خود را در حالى آغاز كردم كه به خدا ايمان دارم و بر آيين و سنّت محمّد و آيين و سنّت على ، و آيين و سنّت اوصيايم .
۲ . سنّت به معناى عمل مستحب
گاهى «سنّت» در معناى مطلق عمل مستحب به كار مى رود و در برابر فرض ، فريضه يا مكتوبه (به معناى عمل واجب) قرار مى گيرد . در بسيارى از روايات ، اين معنا از سنّت ، مورد توجّه قرار گرفته است . براى نمونه ، امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام در باره لزوم نماز جماعت مى فرمايد :
الصَّلَواتُ فَريضَةٌ وَ لَيسَ الاِجتِماعُ بِمَفروضٍ فِى الصَّلاةِ كُلِّها وَ لكِنَّها سُنَّةٌ .[۹]
نمازها[ى يوميّه] واجب هستند ؛ ولى جماعت خواندن نماز ، واجب نيست ؛ بلكه مستحب است .
امام رضا عليه السلام نيز در باره غسل جمعه و فطر و اضحى فرموده است :
سُنَّةٌ وَ لَيسَ بِفَريضَةٍ .[۱۰]
سنّت (مستحب) است و واجب نيست .
۳ . سنّت به معناى واجب غير قرآنى
برخى از احكام واجب ، در قرآن ذكر شده اند كه در اصطلاح روايى و فقهى ، «فرض اللّه » ناميده مى شوند . اعمال واجبى كه در قرآن به آنها اشاره نشده و تنها از طريق پيامبر صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام تبيين شده اند ، «سنّت» ناميده مى شود . سنّت در اين معنا ، عمل واجب غير قرآنى است . حسين بن نضر مى گويد : يَغتَسِلُ الجُنُبُ وَ يُترَكُ المَيِّتُ لِأَنَّ هذا فَريضَةٌ وَ هذا سُنَّةٌ .[۱۱]از امام رضا عليه السلام در باره گروهى سؤال كردم كه در سفرند . يكى از آنها مى ميرد و همراه آنان نيز شخصى جُنُب است ، در حالى كه آب موجود در نزد آنان ، اندك است و به اندازه غسل كردن يكى از آن دو است . كدام يك مقدّم مى شوند؟ امام عليه السلام فرمود : شخص جنب غسل مى كند و غسل ميّت ترك مى شود ؛ زيرا غسل جنابت ، فريضه است [و در قرآن ذكر شده است] و غسل ميّت ، سنّت است [و در قرآن ذكر نشده است] .
در باره وقوف در مشعر و وقوف در عرفه نيز اين سخن آمده است :
الوُقوفُ بِالمَشعَرِ فَريضَةٌ وَ الوُقوفُ بِعَرَفَةَ سُنَّةٌ .[۱۲]
وقوف در مشعر ، فريضه و وقوف در عرفه ، سنّت است .
۴ . سنّت به معناى سبك رفتار
واژه «سنّت» گاه به معناى سيره و سبك رفتار است . در متون حديثى ، عمل مستمر و هميشگى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام به عنوان سنّت ، مطرح و بر پيروى از آن تأكيد شده است .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله با اشاره به خلق نيكوى خويش ، برخى از رفتارهاى دائمى خود را يادآورى كرده و آنها را الگويى براى مسلمانان دانسته است :
خَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتَّى المَماتِ : الأَكلُ عَلَى الحَضيضِ مَعَ العَبيدِ ، وَ رُكوبىَ الحِمارَ مُؤكَفا ، وَ حَلبُ العَنزِ بِيَدى ، وَ لُبسُ الصّوفِ ، وَ التَّسليمُ عَلَى الصِّبيانِ ؛ لِتَكونَ سُنَّةً مِن بَعدى .[۱۳]
پنج عمل است كه تا هنگام مرگ ، آنها را ترك نخواهم كرد : غذا خوردن فروتنانه همراه بردگان ، سوار شدن بر الاغ بى جهاز ، دوشيدن شير گوسفندان با دستان خويش ، پوشيدن لباس پشمينه و سلام كردن به كودكان ، تا آن كه اين اعمال ، روش و طريقه مسلمانان پس از من باشد .
سيره به معناى سبك رفتار ، مواردى افزون تر از عمل مستمر را نيز در بر مى گيرد . مراد از سبك رفتار ، گونه عمل است كه در موارد مشابه نيز تكرار مى شود و يا قابليت تكرار دارد ، حتّى اگر استمرار فعلى هم نداشته باشد . امام زين العابدين عليه السلام در باره شيوه امير مؤمنان عليه السلام در جنگ جمل مى فرمايد :
سارَ وَ اللّه فيهِم بِسيرَةِ رَسولِ اللّه يَومَ الفَتحِ .[۱۴]
به خدا سوگند كه در باره آنان به شيوه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در فتح مكّه ، رفتار كرد .
عملى مستمر كه بر اثر مداومت شخص بر آن به صورت خُلق و خو در مى آيد ، گاه «سيره» ، گاه «سنّت» و گاه «اخلاق» معرّفى شده است ، مانند عطر زدن پيامبر صلى اللّه عليه و آله و ... .[۱۵]
[۱]به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى سيّد محمّدكاظم طباطبايى .
[۲]ر . ك : معجم مقاييس اللغة : ج ۳ ص ۶۱ ، صحاح اللغة : ج ۵ ص ۲۱۳۸ ، النهاية : ج ۲ ص ۴۰۹ ، مفردات ألفاظ القرآن : ص ۴۲۹ ، لسان العرب : ج ۳ ص ۲۲۵ .
[۳]ر . ك : المصباح المنير : ج ۲ ص ۲۹۱ .
[۴]الفصول المختارة ، سيّد مرتضى : ص ۱۳۶ . نيز ، ر . ك : صحيح مسلم : ج ۳ ص ۸۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۴ ص ۳۵۸ ـ ۳۶۰ ، سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۷۴ .
[۵]«ما يصدر من النبى صلى اللّه عليه و آله أو مطلق المعصوم من قول أو فعل أو تقرير» (دراسات فى علم الدراية : ص ۱۳ . نيز ، ر . ك : الاُصول العامّة للفقه المقارن : ص ۱۲۲ ، فتح البارى : ج ۱۳ ص ۱۹۱) .
[۸]الكافى : ج ۲ ص ۵۲۲ ح ۴ .
[۱۰]ر . ك : ص ۱۸۸ ح ۱۳۹ .
[۱۱]تهذيب الأحكام : ج ۱ ص ۱۱۰ ح ۲۸۷ وص ۱۰۹ ح ۲۸۶ ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۱ ص ۱۰۸ ح ۲۲۳ (در هر دو منبع با عبارت مشابه) ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۸۲ ح ۱۹ ، علل الشرائع : ج ۱ ص ۳۰۵ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۸۱ ص ۲۶ ح ۳ .
[۱۵]ر . ك : ص ۱۶۳ (نمونه هايى از آنچه «سنّت پيامبران» ناميده شده است / عطر زدن) .