۳۵۹.معانى الأخبار- به نقل از شريح بن هانى -: اميرمؤمنان على عليه السلام از پسرش امام حسن عليه السلام پرسيد : «فرزندم! عقل چيست؟».
گفت : دلت آنچه را بدان سپردهاى ، نگاه دارد .
فرمود : «دورانديشى چيست؟».
گفت : چشم به راه فرصت بودن و آنچه برايت ممكن شد ، زود انجام دادن .
فرمود : «بزرگوارى چيست؟».
گفت : خسارتها را بر دوش كشيدن و مكارم را بنا نهادن .
فرمود : «بزرگى چيست؟».
گفت : درخواستكننده را پاسخ دادن و رسيده را بخشش كردن .
فرمود : «تنگنظرى چيست؟».
گفت : اين كه كم را اسراف بينى و آنچه انفاق كردى ، تلف بپندارى .
فرمود : «رقّت چيست؟».
گفت : كم را جستجو كردن و ناچيز را ندادن .
فرمود : «تكلّف چيست؟».
گفت : چنگ زدن به آنچه تو را ايمن نمىسازد و توجّه به چيزهايى كه به كار تو نمىآيد .
فرمود : «نادانى چيست؟».
گفت : پيشى جستن بر فرصت فراهم نيامده و خوددارى از پاسخ؛ هرچند در موارد بسيارى ، سكوت ، ياور نيكويى است ، حتّى اگر فصيح باشى .
سپس ايشان - كه درودهاى خدا بر او باد - به فرزندش حسين عليه السلام رو كرد و بدو فرمود : «فرزندم! سرورى چيست؟».
گفت : نيكى به خاندان و تحمّل خسارتهاى ديگران .
فرمود : «توانگرى چيست؟».
گفت : كم بودن آرزوهايت و خشنودى به آنچه تو را بسنده است .
فرمود : «نادارى چيست؟».
گفت : طمع و نااميدى فراوان .
فرمود : «فرومايگى چيست؟».
گفت : اين كه مرد ، خود را حفظ كند و ناموسش را تسليم كند .
فرمود : «حماقت چيست؟».
گفت : دشمنى تو با اميرت و هر كه بر سود و زيان تو توانايى دارد .
پس ايشان به حارث اعور ، رو كرد و فرمود : «اى حارث! اين حكمتها را به فرزندانتان بياموزيد كه مايه فزونى خرد و دورانديشى و رأى هستند» .