۹۵۲.امام على عليه السلام- در حكمتهاى منسوب به ايشان - : چه شده است كه مردم را مىبينم هنگامى كه خوراك را در شب نزد آنان مىآورند ، زحمت روشن كردن چراغها را به خود مىدهند تا آنچه را داخل شكمهايشان مىكنند ، نيك بنگرند ؛ ولى اهتمامى به خوراك روح ندارند تا چراغهاى خردشان را با دانش برافروزند و از پيامدهاى نادانى و گناه در باورها و كردارشان در امان بمانند ؟
۹۵۳.امام حسن عليه السلام : شگفتا از كسى كه در خوراكش مىانديشد ، ولى در آنچه به خردش مىسپارد ، نمىانديشد ، شكمش را از آنچه آزارش مىدهد ، دور نگه مىدارد و به سينهاش آنچه مايه نابودىاش است ، مىسپارد !
۹۵۴.امام كاظم عليه السلام- در سفارش به هشام بن الحكم -: اى هشام! حق براى اطاعت خدا برپا شده است و نجات ، جز با اطاعت ، ممكن نيست و اطاعت ، به دانش است و دانش ، به فراگيرى و فراگيرى ، به خرد گِره خورده است و دانش ، جز از دانشمند ربّانى نيست و شناخت دانش با خرد است .
۹۵۵.ذو القرنين- در وصيّتش -: از كسى كه از دانش خويش سودى نبرده است ، دانش مياموز ؛ زيرا كسى كه دانشش به وى سودى نداده ، به تو نيز بهرهاى نمىدهد .
3 / 3
رعايت اولويتها
۹۵۶.التوحيد- به نقل از ابن عبّاس -: باديهنشينى نزد پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! از شگفتىهاى دانش به من بياموز .
فرمود : «با اساس دانش چه كردهاى كه از شگفتىهايش مىپرسى؟».
مرد گفت : اى پيامبر خدا ! اساس دانش چيست؟
فرمود : «شناخت خدا ، آنچنان كه بايد» .
باديهنشين گفت : شناخت خدا ، آنچنان كه حقّ شناخت اوست ، چگونه است؟
فرمود : «او را بىمانند و شبيه و همتا بدانى و اين كه يكتا ، يگانه ، پيدا ، نهان ، نخست و پايان است ، نه همتايى دارد و نه همانندى . پس اين ، حقّ شناخت اوست» .