۱۹۶۰.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله- در پاسخ به سعد ، هنگامى كه گفت : اى پيامبر خدا! من از نزد قومى به سوى تو مىآيم كه آنان و چارپايانشان يكساناند -: اى سعد! آيا تو را به شگفتتر از اين آگاه نكنم؟ قومى كه آنچه اينان نمىدانند ، مىدانند و سپس مانند ايشان ، نادانى مىكنند .
۱۹۶۱.پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله : بسى حامل فقه كه فقيه نيست و آن كه را دانشش سود نبخشد ، نادانىاش به وى زيان مىرسانَد .
۱۹۶۲.امام على عليه السلام : دانش خود را چون نادانى و يقينتان را چون شك قرار مدهيد . چون دانستيد ، عمل كنيد و چون يقين كرديد ، اقدام كنيد .
۱۹۶۳.امام على عليه السلام : يقينت را چون شك ، و دانشت را چون نادانى ، و گمانت را چون حقيقت قرار مده و بدان كه بهره تو از دنيا ، همان است كه بخشيده و گذشتهاى و قسمت كرده و برابر دادهاى و پوشيده و كهنه كردهاى .
۱۹۶۴.امام على عليه السلام : بسى دانشمند كه نادانىاش او را كشته و دانش همراهش وى را سودى نبخشيده است .
۱۹۶۵.امام صادق عليه السلام- در پاسخ زنديقى كه از وى پرسيد: آيا مىشود دانا ، نادان باشد؟ - : [آرى! ]داناست به سبب آنچه مىداند و نادان است به سبب آنچه نمىداند . [ كسى كه مىداند ، ولى جاهلانه عمل مىكند ، داناى نادان است] .
۱۹۶۶.امام صادق عليه السلام : خدايا! ... و به تو پناه مىبرم از اين كه دانش را با نادانى و بردبارى را با درشتى معاوضه كنم .