و قادر به ادامه شيردهي نيستند. قصد اين گونه سازمانها برطرف نمودن مشکل ناشي از آن در زمان کنوني است و با توجه به رسيدن يا حتي نرسيدن به اين هدف، اين مدت زمان قابل تغيير است.
3. توصيههاي سازمانهاي بهداشتي براي مدت شيردهي متفاوت است. سازمان بهداشت جهاني (WHO) در سال 2001م، شيردهي به مدت شش ماه را توصيه نمود. دپارتمان بهداشت و خدمات انساني آمريکا در سال 2000 شيردهي کامل را در شش ماه اول زندگي و ادامه آن تا يک سالگي را توصيه نمود. و دپارتمان بهداشت کانادا شيردهي کامل را در عرض 6 ماه اول زندگي و ادامه آن را تا دو سالگي يا بيشتر توصيه نمود. ۱ مابين اهداف سازمانهاي بهداشتي اختلاف نظر وجود دارد و هنوز مدت زمان واحدي را بيان ننمودهاند.
4. بيان مدت زمان 21 ماه در احاديث، با شروع تغذيه کمکي منافات ندارد و نشان دهندة تغذيه انحصاري و صرف از شير مادر نيست.
5. ممکن است با قطع شيردهي و استفاده از غذاهاي کمکي و شيرهاي مکمل نياز جسماني کودک براي رشد و افزايش وزن برطرف شود، اما براي رشد و تکامل رواني خود نياز به توجه مادر دارد. قطع شيردهي قبل از مدت زمان کامل آن، ميتواند آسيبهايي به شيرخوار ايجاد کند که جسماني نباشد و يا اينکه در کوتاه مدت قابل تميز نباشد.
تغذيه پستاني باعث ايجاد ارتباط رواني عميق و محکم بين شيرخوار و مادر ميگردد. اين عمل، موجب ايجاد ارتباط عاطفي عاشقانه بين ايشان ميشود و وابستگي آنها را به هم زياد ميکند. نزديکي جسمي و رواني شيرخوار با مادرش در ساعات و روزهاي اول زندگي باعث دست يافتن بهتر او به تعليم و تربيت و موفقيتهاي بيشتر در آينده ميگردد. ۲
باولبي، بنيانگذار نظريه دلبستگي ۳ ميگفت:
دلبستگي، حمايت بزرگسالان از فرزندانشان را تضمين ميکند. اين رفتار در نخستين غير انسانها (پريمات) و ساير حيوانات نيز ديده ميشود. الگوهاي رفتار دلبستگي احتمالا غريزي و تحت سلطه تمايلهاي مادرزاد است. با اين کار، فرزند حيوان در دورهاي حياتي که در اوايل رشد اوست، به مادر خود دلبسته ميشود. وجود چنين دوره حياتي يا حساسي را که در طي آن دلبستگي پيدا ميکند، براي انسان در سال اول زندگي است. به عبارت ديگر، مدت اين دوره در انسان در مقياس سالهاست، نه ساعتها.
1.. Maternal employment, breastfeeding, and health: Evidence from maternity leave mandates ۸۷۱–۸۸۷.
2.. کمک به مادران شيرده، ص۳۶ـ۵۲.
3.. دلبستگي را ميتوان جو هيجاني حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعريف کرد. اين کودک، مراقب خود را ـ که معمولاً مادر است ـ ميجويد و به او ميچسبد. نوزادان معمولاً تا پايان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنين رفتاري ميکنند. اصطلاح پيوند را گاه مترادف با دلبستگي به کار ميبرند، در حاليکه اينها دو پديده متفاوتاند: پيوند به احساس مادر درباره نوزادش مربوط است و با دلبستگي فرق دارد. مادر، به طور طبيعي، نوزاد را منبع احساس امنيت تلقي نميکند و به او تکيه نميکند، در حاليکه در دلبستگي چنين است. پژوهشهاي بيشتر نشان داده است که پيوند مادر با نوزاد زماني شکل ميگيرد که تماس پوستي يا ساير انواع تماس نظير صوتي يا چشمي برقرار ميشود. برخي محققان به اين نتيجه رسيدهاند که اگر مادر، بلافاصله پس از تولد، نوزادش، تماس پوستي با او داشته باشد، پيوند قويتري برقرار ميشود. و ممکن است مراقبتهايش را با توجه بيشتري انجام دهد. حتي برخي پژوهشگران وجود دورهاي حياتي را مطرح کردهاند که بلافاصله پس از تولد شروع ميشود و اين تماس پوستي بايد طي آن صورت گيرد تا پيوند برقرار شود. بر سر اين نکته بحثهاي بسياري درگرفته است.