جلوه‌هايی از آيين سخنوری در دُستور سخن - صفحه 246

ما اميران گفتاريم؛ ريشه‌هاي سخن از وجود ما سيراب مي‌گردد و شاخسارانش بر سر ما ينتده است.
ابن ابي الحديد معتزلي شارح بزرگ نهج البلاغه در هيچ جايي از شرح خود نتوانسته است در نقد کلام علی علیه السلام سخني براند، و تنها موضع دفاعي در برابر اين سخن والا دارد؛ 1 بلکه امام را پيشواي فصيحان و سرور بليغان مي‌خواند. 2 وي، در مقدمه خود بر شرح، گوشه‌اي از سطح اين کلام را نسبت به سخنان ديگر مشاهير ادب ابراز نمود. او درباره کلام علي عبارت «دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقين» 3 را به کار مي‌برد، و در جاي جاي شرح نيز به مقايسه اين سخنان با بهترين خطبه‌هاي سخنوراني چون ابن نباته مصري مي‌نشيند و داوري‌هايي شگفت در اين باب مي‌کند و يک سطر از کلام امام را در برابر هزار سطر از کلام اين خطيب يگانه عصر بيان مي‌کند. 4 عجيب نيست، چون ابن نباته خود را وامدار ادب علوي معرفي مي‌کند که يکصد فصل از موعظه او را حفظ کرده است، و به تعبير او گنجي است که بخشيدن از خزانه‌اش جز گسترش و فزوني به آن نمي‌افزايد. 5 وي بهترين خطبه سخنداني چون ابو الشخباء عسقلاني را در مقام مقايسه با سخن امير، با الفاظي چون ظاهرة التکلف و بينة التوليد وصف مي‌کند و در مقابل، کلام امير را کلام اصيل مي‌نامد. 6 اديبان را ياراي رسيدن به گرد بلاغت امير بيان نيست؛ چه هم اوست که عبد الحميد بن کاتب، سخنور و نويسنده بي‌نظير دوران خود دربارة رمز يگانيش در ادب مي‌گويد:
هفتاد خطبه از خطبه‌هاي اصلع را حفظ کردم، و از آن پس ادب از وجودم جوشيد و جوشيد. 7
اما چه خوش گفت شاعر ذوقي که:
خوش‌تر آن باشد که سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران
ابن ابي الحديد در ادامة وصف فصاحت امير سخن، مطلبي را از معاويه مي‌آورد؛ گواه بر اعتراف حتي دشمنان به بلاغت علی علیه السلام که:
وقتي محفن بن ابي محفن به معاويه گفت: جئتک من عند أعيا الناس: از نزد ناتوان‌ترين مردمان به نزد تو آمده‌ام، معاويه به او گفت: واي بر تو! چگونه او ناتوان‌ترين مردمان باشد! حال آن‌که به خدا قسم! فصاحت را جز او براي قريش بنيان ننهاد. 8
و ابو عثمان جاحظ در کتاب البيان و التبيين، و نيز محمد بن طلحه شافعي در مطالب السؤل 9 و ديگران، همگي به بلنداي بلاغت علی علیه السلام اذعان دارند. رمّاني، صاحب النکت في اعجاز القرآن، در بحثي

1.. ر.ک: «النقد اللغوي في شرح ابن أبي الحديد لنهج البلاغة».

2.. شرح نهج البلاغة، ج۱، مقدمه مؤلف، ص۴۹.

3.. همان.

4.. همان، ج۷، خ۱۰۸، ص۱۶۹.

5.. همان، ج۱، مقدمه مؤلف، ص۴۹.

6.. همان، ج۱۰، خ۱۸۴، ص۱۰۱.

7.. ر.ك: آشنايي با نهج البلاغه، ص۴۳، به نقل از: مطالب السؤل في مناقب آل الرسول، ج۱، ص۱۳۷.

صفحه از 268