جلوه‌هايی از آيين سخنوری در دُستور سخن - صفحه 249

چنان كه مي‌بينيم، کتابت در نظر جعفر بن يحيي و نيز بزرگ اديب روزگار خويش جاحظ کنار هم نهادن دو لفظ متناسب و نزديک به هم و به تعبير وي واژگان يک نويسنده متبحر همچون دو خواهر و برادرند، و از اين روست که شعرا در تفاخرها، خود را در همين امر برتر مي‌دانستند و رقيب را نيز توسط همين روش سرزنش مي‌کردند. جالب، آن که جاحظ در ادامه سخن خود و پس از اين نقل، علی علیه السلام را مصداق اين تناسب در الفاظ بيان کرده و مي‌ستايد.
اما ابن ابي الحديد، در ادامه، ضمن اين‌که امير المؤمنين را از تمامي عرب زبانان از نخستين و بازپسين افصح مي‌خواند و تنها کلام خدا و رسول را مستثنا مي‌کند، دليل اين برتري منحصر به فرد و بلا منازع را مبينت بر دو امر بيان مي‌دارد: نخست، مفردات الفاظ؛ و دوم، مرکبات الفاظ. اما مفردات ـ که همان واژگاني است که سخنور و نويسنده در کلام خويش و خلق اثر ادبي خود از آن بهره مي‌گيرند ـ در نظر اديبي چون ابن ابي الحديد چنين بايد باشد:
أما المفردات، فأن تكون سهلة سلسة غير وحشية و لا معقدة؛۱
مفردات، يعني اجزاي تشکيل دهنده يک متن ادبي، بايد ويژگي‌هاي زير را دارا باشند: آسان‌ياب بودن، روان بودن، بيگانه و وحشي نبودن، به دور از پييچدگي بودن.

ابن ابي الحديد کليه واژگان امام را، بدون استثنا، چنين مي‌داند و مي‌گويد:
و ألفاظه( كلها كذلك.
اما در باب شرط دوم، يعني ترکيب الفاظ و بلاغت به گاه کنار هم قرار گرفتن واژگان و يچنش آن توسط اديب را در: معناي نيکو داشتن، و زود ياب بودن نسبت به ذهن مخاطب، و مطابق صناعت بديع بودن معرفي مي‌کند، و چنين مي‌آورد:
فأما المركبات فحسن المعنى و سرعة وصوله إلى الأفهام، و اشتماله على الصفات التي باعتبارها فضل بعض الكلام على بعض، و تلك الصفات هي الصناعة التي سماها المتأخرون البديع.
وي بديع را صفاتي مي‌داند که هر کلامي در مقام ترکيب، چنان كه بدان متصف باشد، بليغ و در مقايسه با ديگران برتر خواهد بود. وي از جمله موارد اين صناعت را نيز مي‌آورد: مقابلة و مطابقة و حسن تقسيم، و رد آخر الكلام على صدره و ترصيع و تسهيم و توشيح، و مماثلة و استعارة و لطافت استعمال مجاز، و موازنة و تكافؤ و تسميط و مشاكلة. که در کلام علوي به وفور قابل رصد است، وي در اين باره هم کلام علوي را بسيار مي‌ستايد و هم او را پيشواي همه مردمان در بلاغت مي‌داند:
و لا شبهة أن هذه الصفات كلها موجودة في خطبه و كتبه، مبثوثة متفرقة في فُرُش كلامه(، و ليس يوجد هذان الأمران في كلام أحد غيره.۲

1.. همان، ص۲۱۹.

صفحه از 268