جامع‏ نويسان پيش از كلينی - صفحه 10

دو. جامع در اصطلاح

جامع ـ كه جمع آن جوامع است ـ در اصطلاح، كتاب حديثي را مي گويند كه در آن، احاديث، بر اساس موضوعات فقهي، تنظيم شده باشد. ۱ به عبارت دقيق تر، جامع در اصطلاح حديث شناسان، كتابي است كه احاديث و ابواب آن، تمام يا اهمّ موضوعات ديني را در بر مي گيرد. برخي، شمار ابواب (يا سرعنوان هاي) اصلي اين موضوعات را هشت عنوان دانسته اند: عقايد، احكام، تاريخ و سِيَر، آداب خوردن و آشاميدن، تفسير، فتن و اشراط السّاعه، شمايل يا باب سفر و نشستن و برخاستن، مناقب و مثالب. ۲
در واقع بايد گفت، محقّقان مسلمان، از گستردگي و فراگيري اين واژه بهره برده اند و آن دسته از كتاب هاي خود را كه در موضوع خود، جامع الأطراف و در بردارنده همه يا بيشتر مسائل وابسته به آن موضوع بوده، «جامع» خوانده اند. گاه نيز با تركيب وصفي يا اضافي، مثلاً گفته اند: «جامع الصحيح» يا «جامع الأحكام» و گاهي نيز بي آن كه خودِ اين واژه را به كار گيرند، با عناويني چون: «الكافي» و «الوافي» به اين فراگيري اشاره كرده اند.

آغاز جامع نويسي

آنچه امروزه به عنوان «جوامع روايي متقدّم» شهرت دارد، همان كتب اربعه يعني الكافي، كتاب من لا يحضره الفقيه، تهذيب الأحكام و الاستبصار است؛ امّا اين كه اين چهار كتاب را به طور مطلق، به عنوان نخستين جوامع روايي محسوب كنيم، مطلبي بر خلاف حقيقت است؛ چون اين كتب، حاصل گردآوري اصول و جوامع متقدّم است. از مرحوم آية الله آقا حسين طباطبايي بروجردي نقل شده كه وي از كتب مورد بحث به «جوامع اوّليه» و از كتب اربعه به «جوامع ثانويه» يا «جوامع اخيره» (نسبت به آن جوامع، نه نسبت به جوامع تدوين شده در قرن يازده و دوازده هجري) ياد مي كرده اند. ۳
از سرگذشت جوامع و تعداد آنها اطّلاع دقيقي در دست نيست؛ زيرا در اين زمينه، به اصطلاح مورّخان، مطالعه بر اساس متون ۴ نيست، بلكه بر اساس اثر و ردّپايي است كه از آثار متقدّمان، بر جاي مانده است. ۵ از اين رو، هرگونه اظهار نظر درباره محتواي اين كتب، افزون بر آن كه مطالعه اي گسترده در منابع روايي متقدّم و متأخّر را مي طلبد، دقيق نخواهد بود.

معرّفي جامع نويسان پيش از كليني

1. الجامع في الفقه، ثابت بن هرمز ابي المقدام، از راويان زيدي مذهب ۶ امام زين العابدين(عليه السلام). ۷ اين

1.. معجم مصطلحات الرجال و الدراية، ص۵۰.

2.. منهج النقد، ص۱۹۹.

3.. «تحقيق درباره كتاب الكافي»، محمّد واعظ زاده خراساني، نامه آستان قدس، ش ۷، ص۱۲.

4.. Text study.

5.. Trace study.

6.. معجم رجال الحديث، ج۴، ص۴۱.

7.. رجال الطوسي، ص۱۱۱.

صفحه از 30