در مقاله حاضر، سعی گرديده است تا با اشاره ای كوتاه به جامع نويسان پيش از كلينی، اين فرضيه، اثبات شود كه قبل از كتب اربعه نيز جامع حديثی ديگری، تبويب و تدوين گرديده است. نگارنده، همچنين در پی آن است تا فرايندی را كه به تكامل نگاشته های حديثی و در نتيجه، به تدوين كتب اربعه و به اصطلاح «جوامع حديثی متقدّم» منجر شده است، مورد بحث و بررسی قرار دهد. از اين رو، وي به كنكاش در كتب تراجم و رجال پرداخته تا كتبي را كه تحت عنوان «الجامع» قبل از كتب اربعه، نگاشته شده اند، شناسايي نمايد. در اين ميان، وي به معرّفي جوامع حديثي مانند: الجامع في الفقه، الجامع في سائر أبواب الحرام و الحلال، كتاب مبوّب في الحلال و الحرام، الجامع الكبير في الفقه، كتاب مبوّب في الفرائض و... پرداخته و نحوه تبويب در اين جوامع و اعتبار آنها را نزد علماي بزرگ رجال (مانند نجاشي و كشي) بررسي نموده است. نگارنده، پس از معرّفي ۳۳ كتاب جامع حديثي، به اين نتيجه مهم مي رسد كه كتب اربعه، از جمله الكافي، كهن ترين جوامع حديثي شيعه نيستند و جوامع حديثي، فرايند مختلفي را طي كرده اند تا به كتب اربعه رسيده اند.