بنا بر اين، استفاده نابجا از وسائل شخصى نيز از مصاديق اسراف است. استفاده نابهينه از لباس بيرونى، اسراف كيفى قلمداد مىشود و دور ريختن باقيمانده آب مصرفى، اسراف كمّى. همچنين در روايت ديگرى به نقل از پيامبر( آمده است:
إنَّ مِنَ السَّرَفِ أن تَأكُلَ كُلَّ ما اشتَهَيتَ؛۱يكى از نمونههاى اسراف، اين است كه هر چه دلت بخواهد، بخورى.
اين سخن، اشاره دارد به اين كه ممكن است كسى بيش از اندازه لازم، غذا نخورد، ولى در انتخاب نوع غذا، اسرافكار باشد؛ يعنى به جاى انتخاب غذاى مفيدتر، غذاى لذيذتر را انتخاب كند. به سخن ديگر؛ آنچه بايد بخورد، نمىخورد؛ بلكه آنچه مىخواهد، مىخورد.
سه. نسبي بودن مفهوم اسراف
نكته قابل توجّه ديگر در تبيين مفهوم اسراف، نسبى بودن آن است؛ بدين معنا كه ممكن است بهرهگيرىِ مقدارى، و يا نوعى از يك كالا، براى يك نفر، اسراف و تجاوز از حد اعتدال محسوب شود، ولى براى ديگرى، اسراف نباشد؛ چنان كه در روايتى از امام صادق( آمده است:
أتَرَى اللهَ ائتَمَنَ رَجُلاً عَلى مال خَوَّلَ لَهُ أن يَشتَرِىَ فَرَساً بعَشَرَةِ آلافِ دِرهَم وَ يَجزيهِ فَرَسٌ بِعِشرينَ دِرهماً؛۲آيا گمان مىكنى خداوند، انسان را در مالى كه به وى عطا فرموده، امين شمرده كه اسبى به بهاى ده هزار درهم بخرد؟ حال آنكه اسبى به قيمت بيست درهم براى او كفايت مىكند.
بر پايه اين روايت، در زمان ما، مثلاً دو نفر كه هر دو مىتوانند خودرويي به قيمت يكصد ميليون تومان تهيه كنند، يكى از آنها نيازمند به اتومبيلى با اين قيمت است، ولى ديگرى، اتومبيلى با قيمت بيست ميليون تومان هم براى تأمين نيازهايش كافى است، اگر هر دو، اتومبيل يكصد ميليون تومانى تهيه كردند، شخص دوم، اسرافكار است و اوّلى، اسرافكار نيست؛ چون فرد دوم، از مرز اعتدالْ تجاوز كرده و ديگرى تجاوز نكرده است.
چهار. اسراف در كارهاي خير
برخى از روايات، دلالت دارند كه در كارهاى نيك، اسراف، نكوهيده نيست؛ مانند آنچه از پيامبر( نقل شده كه مىفرمايد:
لا خَيرَ فى السَّرَفِ، ولا سَرَفَ فى الخـَيرِ؛۳
1.. سنن ابنماجة، ج۲، ص۱۱۱۲، ح۳۳۵۲؛ كنز العمال، ج۳، ص۴۴۴، ح۷۳۶۶.
2.. تفسير العياشي، ج۲، ص۱۳، ح۲۳.
3.. عوالي اللآلي، ج۱، ص۲۹۱؛ بحار الانوار، ج۷۷، ص۱۶۵، ح۲. گفتنى است كه در بسيارى از منابع، اين سخن، به عنوان روايت نقل نشده است.