از اين رو، در شمارى از روايات، اسراف و تبذير، در كنار هم مورد نكوهش قرار گرفتهاند:
ألَا و إنَّ إعطاءَ المالِ في غَيرِ حَقِّهِ تَبذيرٌ و اسرافٌ؛۱بدانيد كه بخشيدنِ مال، به كسى كه درخور آن نيست، با تبذير و اسراف، يكى است!
گفتنى است كه برخى، تبذير را صفت كيفى مىدانند و اسراف را صفت كمّى؛ مثلاً اگر خريدن اجناس بسيار مرغوب، با قيمتهاى زياد، مورد نياز نباشد، تبذير است؛ ولى اسراف نيست؛ به عكس، خريدن چند چيز، بيش از حد نياز، اسراف است و تبذير نيست. ولى با تأمّل در آنچه در تبيين معناى اسراف و تبذير گذشت، مشخّص مىشود كه اين سخن، صحيح نيست. اسراف و تبذير، هم مىتوانند صفت كيفى باشند و هم صفت كمّى.
شش. اسراف، عنوان كلّي انواع مصرفهاي ناروا
با عنايت به مفهوم دقيق اسراف بايد گفت كه اين واژه، عنوان كلّى و جامع انواع مصرفهاى نارواست. بنا بر اين، آنچه پس از اين، در ذيل عنوان مصرفهاى ناروا خواهد آمد، در واقع، مصداقى از مصاديق اسراف است.
2. افراط در رفاهطلبي و تجمّلگرايي
خطرناكترين مصاديق اسراف، افراط در رفاهطلبى، لذّتجويى و تجمّلگرايى است كه در قرآن و روايات اسلامى از آن، با عنوانهاى: اتراف و تنعّم ، ياد شده، و جامعه اسلامى، نسبت به آن، هشدار داده است.
اين ويژگى خطرناك، در واقع، زمينهساز انواع گناهان و آلودگىهاى فردى و اجتماعى است. امام على( در روايتى، درباره خطر افراط در رفاهطلبى مىفرمايد:
اتَّقُوا سَكَراتِ النِّعمَةِ، واحذَروا بَوائقَ النِّقمَةِ؛۲از سرمستىهاى نعمت بترسيد و از سختىهاى خشم و انتقام [خداوند] دورى كنيد.
رفاهطلبى، لذّتجويى، هواپرستى، خوشگذرانى و تجمّلگرايى، چنان انسان را سرمست مىكند كه نه تنها براى مسائل انسانى و اخلاقى، ارزشى قايل نمىشود، بلكه در برابر كسانى كه مردم را به ارزشهاى انسانى و اخلاقى دعوت مىكنند، به مخالفت برمىخيزد. از اين رو، در همه دورانها، مترفان (خوشگذرانها)، در صف مقدّم مخالفان پيامبران الهى بودند:
(وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِن نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ * وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالاً وَأَوْلَاداً وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ(؛۳
1.. نهج البلاغة، خ۱۲۶؛ الامالي (طوسي)، ص۱۹۵.
2.. نهج البلاغة، خ۵.
3.. سوره سبأ، آيه ۳۴ و ۳۵.