الگوی مصرف از نگاه قرآن و حديث - صفحه 32

در حكومت امام على( در بهره‌گيرى از بيت المال، تفاوتى ميان نزديكان امام و ديگران وجود نداشت. يكى از نكات بسيار آموزنده در سيره علوى، اين است كه يك روز پيش از شهادت آن امام بزرگ، مردم بر او وارد شدند و گواهى دادند كه حقوق آنان را از بيت المال، به طور يكسان رعايت كرده، استفاده شخصى از بيت‌المال نداشته و با دورترين مردم در حكومت، همانند نزديك‌ترين آنان به او، رفتار شده است.
بنا بر اين، پيروان راستين امام على( و مديرانى كه افتخار خدمت در نظام منسوب به آن بزرگوار را دارند، بايد با يارى جستن از خداوند متعال و روح بلند آن امام بزرگ، همه توان خود را براي نزديك شدن هر چه بيشتر به آن الگوى كامل انسانيت، به كار گيرند.

5. دوري جستن از بذل و بخشش اموال عمومي

از ديدگاه اسلام، بخشش، نيكوست؛ امّا از اموال خود، نه از اموال ديگران. بخشش از اموال ديگران، نه تنها نيكو نيست، بلكه نكوهيده و ناپسند است. از اين رو، در نظام اسلامى، دولتمردان حق ندارند از اموال ملّى ببخشند.در روايتى از امام على( آمده است:
جودُ الوُلاةِ بِفَىءِ المُسلِمينَ جَورٌ و خَترٌ؛۱بخششِ حكمرانان از اموال مسلمانان، بيدادگرى و خيانت است.
در سيره حكومتى علوى آمده است كه هنگام تقسيم بيت المال، برده پيرى، نزد امير مؤمنان( آمد و تقاضاى يارى كرد. امام( به او فرمود:
وَ اللَّـهِ، ما هُوَ بِكَدِّ يَدى و لا تُراثى مِنَ الوالِدِ، و لكِنّها أمانَةٌ اُرعيتُها فَأَنَا اُؤدّيها إلى أهلِها؛۲به خدا سوگند! كه اين، نه دست‌رنج من است و نه ميراثم از پدر؛ بلكه امانتى است كه به من سپرده شده. پس آن را به اهلش مى‌رسانم.
در ادامه، امام( با درخواست يارى از مردم، مشكل آن نيازمند را حل كرد. ۳

و. سيره پيشوايان دين در مصرف

عصمت پيشوايان بزرگ الهى و مصونيت آنان از گناه و اشتباه، ايجاب مى‌كند كه سيره عملى آنان در مسائل مختلف و از جمله، مصرف درآمدها، يكسان باشد و تفاوت‌هاى ظاهرى، مقتضاى شرايط زمان و مكان زندگى آنهاست؛ مثلاً اگر امام على( در زمان امام صادق( زندگى مى‌كرد، همان گونه مى‌زيست كه امام صادق( زندگى كرده بود. عكس اين مطلب نيز صادق است.
بر اين اساس، نكاتى كه در سيره عملى هر يك از پيشوايان ديده مى‌شود، قابل تسرّى به همه آنهاست. با اين نگاه، در بررسى سيره پيشوايان بزرگ دين، مشخّص مى‌شود كه همه بايدها و نبايدهاى الگوى مصرف، رعايت شده؛ امّا چند نكته، برجسته و قابل توجّه است:

1.. غرر الحكم، ح۴۷۲۵.

2.. دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۱۰، ح۱۱۷۱.

3.. همان.

صفحه از 36