نارسايى روايات حرمت نسيانِ پس از حفظ قرآن - صفحه 50

اين حديث بدين گونه نيز نقل شده است:
عُرضَت عليّ الذنوب فلم أر فيها شيئاً أعظم من حامل القرآن و تاركه.۱

مناقشه دلالي روايات در نگاهي كلّي

تلقّى قوى و كيفرهاى تند يادشده در روايات بالا در باره نسيان پس از حفظ (يا تعلّم) قرآن، در حدّى است كه متناسب يكى از سخت ترين كباير است. بريده هايى از اين تعابير را مجدّداً مورد بازبينى قرار دهيم:
لقي اللهَ يوم القيامة مغلولاً ؛ يسّلط الله ـ عزّوجلّ ـ عليه بكلّ آية منه نسيها حيّة تكون قرينته إلى النار ؛ لقي الله(َ أجذم ؛ عُرِضت عليّ ذنوب اُمّتي، فلم أرَ ذنبا أعظم من .
علاوه بر ضعف سندى اين روايات و تنافى آنها با برخى احاديث صحيح و معتبر، اگر جرم و گناه و حرمت نسيان پس از حفظ تا اين حدّ بود، معقول نبود كه رسول خدا( و اهل بيت( اين قدر كم اهميت با آن برخورد كنند و يا محدّثان بر نقل و ترويج آن اهتمام نورزند؟! و توده مردم مسلمان در طول تاريخ از آن تلقّى به حرمت نكنند، بلكه بر عكس، فراگيري نسيان پس از حفظ قرآن، مى طلبيد كه به اين امر، هم در احاديث معصومان( و روايات راويان عنايت بيش‌ترى شود و هم در سيره مسلمين مورد اهتمام و عمل قرار گيرد. ۲ اين، خود از روشن ترين شواهد عدم تشريع حرمت براى چنين موضوعى است.
بنا بر اين، علاوه بر مناقشه سندى و دلالى ياد شده، عدم تعامل مسلمين با اين مسألة همه‌گير به عنوان يك حكم حرام، جايى براى فتواى به حكم به حرمت نسيان باقى نمى گذارد. ۳ و اگر كسى از ضعف سندى و مناقشه دلالى چشم پوشد و بر معناى حرمت نسيان پس از حفظ اصرار ورزد، با عنايت به منافات آن با احاديث معتبر دالّ بر عدم حرمت نسيان، و مخالفتش با سيره مسلمين و فتواى قاطبه فقيهان، ناگزير از تأويل آن خواهد بود. ۴
تطبيق قاعده كلّما ازداد قوّة ازداد وهنا : اينجاست كه بر مبناى سيره عقلا در حجّيت خبر، بايد قاعده كلّما ازداد قوّة ازداد وهنا را ـ كه در باره اخبارِ شاذّ (صحيحِ مورد اعراض) به كار مى رود ـ در

1.. المصنف لابن أبي شيبة، ج۷، ص۱۶۳، ح۴؛ تنبيه الغافلين، ص۴۲۴، ح۶۶۱ هر دو از الوليد بن عبدالله؛ كنزالعمّال، ج۱، ص۶۱۷، ح۲۸۴۷؛ جامع الاحاديث، ص۱۰۰، در آن فلم أصب بدل فلم أر فيها شيئاً عن اسماعيل بن موسى بن جعفر، عن آبائه(، عنه(؛ بحار الأنوار، ج۹۲، ص۱۹۰، ح۱۴، به نقل از الإمامة والتبصرة.

2.. وضوح مسأله در فتوا و سيره به حدّى است، كه مرحوم مجلسى پس از ذكر معناى حرمت نسيان حفظ قرآن ـ به عنوان آخرين و ضعيف ترين احتمال ـ آن را حمل بر مبالغه مى نمايد: ... أو لم يتعاهده حتّى نسى لفظه و على الأخير يكون للمبالغة. (روضة المتّقين، ج۹ص۳۶۴)

3.. احتمال دوم نيز خود خلاف ظاهر است؛ وگر نه ما در اينجا امتناع چندانى از حمل حديث بر آن نداريم.

4.. مثلاً گفته شود: الف. حديث ناظر به نسيان حكم قرآن پس از فراگيرى آن است كه خود از واجبات مقدّمى طريقى است؛ ب. يا حرمت نسيان پس از حفظ، ناظر است به گونه اى از تعمّد در نسيان و ترك مواظبت و تكرار كه سر از بى اعتنايى به قرآن و مهجور داشتن آن در آورد. قيد متعمّداً از عبارت من تعلّم القرآن ثمّ نسيه متعمّدا... در روايت صدوق (الأمالي، ص۵۱۳؛ ثواب الأعمال، ص۳۳۲) نيز شاهد اين حمل گرفته شود؛ ج. يا حديث ناظر است به نسيان مقدار واجب از فراگيرى قرآن، مانند سوره حمد و يك سوره ديگر باشد، نه نسيان هر مقدارى از آن.

صفحه از 52