راوندى هم در قصص الأنبياء، روز هفدهم را روز ولادت پيامبر( دانسته است. ۱ ابن طاووس هم درباره رسميت عقيده به هفدهم در اقبال مى نويسد:
إن الذين أدركناهم من العلماء كان عملهم (/ علمهم) على أن ولادته المقدّسة( و على الحافظين لأمره أشرقت أنوارها يوم الجمعة السابع عشر من شهر ربيع الأوّل فى عام الفيل عند طلوع فجره. ۲
در العُدَد القويّة نيز اقوال مختلف، از جمله سخن كلينى، به عنوان نقل از كتاب الحجّة آمده است؛ امّا بيشتر نقل ها همان روز هفدهم است. ۳
در ميان اهل سنّت نيز چنين نيست كه اصلاً روايت هفدهم ربيع الأوّل وجود نداشته باشد. اين نقل، در الاوائل عسكرى آمده است:
قال أبو الحسن النسابة: رواه لنا أبو أحمد عنه ولد( يوم الإثنين السابع عشر من ذى ماه، و هو اليوم العاشر من نيسان، و قد مضت من ملك أنوشروان أربع ثلاثون سنة و ثمانية أشهر. ۴
همان گونه كه اشاره شد، رسميت اين روز از مسار الشيعة شيخ مفيد و همين طور، عبارتى است كه سيّد از كتاب الحدائق او نقل كرده است. از اين عبارت، دو استدلال براى تعيين روز هفدهم به دست مى آيد:
يك. سيره صالحان از قديم الزمان كه اين روز را گرامى داشته، به عنوان يوم شريف و عظيم البركة تلقى مى كردند.
دو. روايتى از ائمّه هدى( كه روزه روز هفدهم ربيع الأوّل را توصيه كرده اند. مضمون روايت ـ كه در مسار الشيعة آمده ـ چنين است:
من صام اليوم السابع عشر من شهر ربيع الأوّل ـ و هو مولد سيدنا رسول الله( ـ كتب الله سبحانه له صيام سنة.
همين دو استدلال (يعنى احاديث نقل شده ـ كه بيشتر تكرار مطالب منابع قبلى است ـ و سيره صالحان)، استدلال هايى هستند كه ميرزا حسين نورى هم در ميزان السماء نقل مى كند. وى پس از نقل احاديث و روايات نقل شده در مسار الشيعة، مصباح، اقبال، العدد القويّة، قصص الانبياء و... مى نويسد:
قطع نظر از اخبار و آثار ائمّه اطهار( و اتّفاق علماى اخيار و سستى مستند اغيار از سيره عمليه قطعيه طايفه اماميه ـ نَصَرَهُمُ الله تعالى ـ اين مدّعا را مى توان به منصّه ثبوت رساند؛ چه، هر سال جمّ غفير و جمع كثيرى از دور و نزديك و تُرك و تاجيك، از طوايف مختلفه و اهالى
1.. الإقبال، ص۶۰۳.
2.. قصص الأنبياء، ص۳۱۶.
3.. العدد القويّة، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱.
4.. الأوائل، ص۳۵.