در پاسخ بايد گفت: هر چند زهد به معناي بيرغبتي به دنياست، اما بدان معنا نيست که فرد زاهد به لحاظ روحي و رواني نبايد به هيچ چيز ديگري رغبت داشته باشد. رغبت و ميل از وجود انسان سالم قابل حذف نيست. آنچه در زهد اتفاق ميافتد، تغيير رغبت است. بايد نظام رغبت را تغيير داد تا انسان در خوشايند زندگي دچار بدمستي و در ناخوشايند آن، دچار حسرت و افسوس نگردد. در يك نگاه كلان، موضوع رغبت، يا دنياست و يا آخرت. اگر انسان نسبت به هر يك رغبت پيدا كند، نسبت به ديگري، زاهد و بيرغبت خواهد شد. ۱ اگر كسي نسبت به دنيا رغبت و نسبت به آخرت بيرغبت گردد، همه هستي و خوشبختي و هويت خود را در اين دنيا ميبيند. لذا با رويكرد دنيا بسيار خرسند شده، تمام سعي خود را در بهرهبرداري و لذتبري از آن به كار ميبندد. همچنين از رويگرد دنيا بسيار ناراحت ميگردد، چون همه چيز خود را از دستداده ميبيند و از اين رو، به شدت دچار حسرت و بيتابي ميگردد. اما در طرف مقابل، اگر كسي نسبت به دنيا بيرغبت و نسبت به آخرت رغبت داشته باشد، همه دنيا را كالايي اندك و بيارزش ميداند ۲ و آخرت را به خاطر همه نعمتها و لذتهاي بيپايان و پايدارش، بهتر از هر چيزي به حساب ميآورد، و لذا از رويكرد دنيا آن چنان خرسند نميگردد كه خود را گم كرده، دچار غفلت و خوشگذراني شود و از رويگَرداني آن نيز آن چنان بيتاب نميگردد كه دچار حزن و حسرت گردد. براي راغب دنيا، متاع دنيا آن قدر عظيم و بزرگ است كه آمد و نيامدش نوسانها و طوفانهاي شديدي در زندگياش ايجاد ميكند و براي زاهد دنيا و راغب آخرت، خدا و آخرت چنان جذبه و اهميتي دارد كه آمد و نيامد متاع اندك دنيا تأثير چنداني در او به وجود نميآورد. اين، معجزه رغبت به آخرت و زهد و بيرغبتي به دنياست.
بنابراين، مهمترين مسأله، تغيير رغبت است و در اين ميان، سؤال اساسي اين است که چگونه ميتوان به اين هدف دست يافت و رغبت را تغيير داد؟
يقين و شناخت، راهبرد تغيير رغبت
علم و يقين مهمترين عامل تغيير رغبت است. ميل و رغبت، تابع نظام شناختي انسان است. اگر شناخت انسان تغيير کند، ميل و رغبت انسان نيز تغيير خواهد کرد. در واقع، چگونگي عملکرد سيستم ميل و رغبت، به چگونگي سيستم فکر و شناخت بستگي دارد. بنابراين، براي تغيير رغبت بايد معرفت و شناخت را تغيير داد. از اين رو، در روايات به مسأله علم و يقين و رابطه آن با زهد توجه بسياري شده است. بر اساس اين روايات، زهد، ثمرة يقين ۳ و يقين، ريشه زهد است ۴ . از اين رو، زهد، معياري براي تشخيص يقين است. ۵
1.. لذا در برخي روايات نيز اين دو با هم ديده شدهاند. به عنوان نمونه: امام علي( ميفرمايد: كن في الدنيا زاهداً وفي الآخرة راغباً. امالي مفيد، ص۱۱۹، ح۳؛ غررالحكم، ح۲۸۲۷؛ بحارالانوار، ج۷۷ص ۴۲۲، ح۴۱. موارد ديگري نيز هست كه در صفحات بعد مطرح خواهند شد.
2.. قل متاع الدنيا قليل.
3.. امام علي(: الزُّهدُ ثَمَرَةُ اليَقينِ. (غرر الحكم، ح۴۵۹ و ح ۴۶۰۱ نحوه، عيون الحكم والمواعظ، ص۲۶، ح۲۹۸)
4.. امام علي(: أصلُ الزُّهدِ اليَقينُ، وثَمَرَتُهُ السَّعادَةُ. غرر الحكم، ح۳۰۹۹؛ عيون الحكم والمواعظ، ص۱۲۱، ح۲۷۴۹.
5.. امام علي(: يُستَدَلُّ عَلَى اليَقينِ بِقَصرِ الأَمَلِ، وإخلاصِ العَمَلِ، وَالزُّهدِ فِي الدُّنيا. (غرر الحكم، ح۱۰۹۷۰؛ عيون الحكم والمواعظ، ص۵۵۵، ح۱۰۲۳۴)