دنيا کوچ کرده است و ميرود و آخرت، کوچکنان ميآيد، و براي هر يک از آن دو، فرزنداني است. پس، از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد. هان! از دنياگريزانِ اخرت خواه باشيد.
امام حسن مجتبي( نيز با همين ساختار ميفرمايد:
إنَّ الدُّنيا دارُ بَلاءٍ و فِتنَةٍ، و کُلُّ ما فيها إلي زَوال، و قَد نَبَّأَنَا اللهُ عَنها کَيما نَعتَبِرَ، فَقَدَّم إلَينا بِالوَعيدِ کَي لا يکونَ لَنا حُجَّةٌ بَعدَ الإِنذارِ، فَازهَدوا فيما يفني، وَ ارغَبوا فيما يبقي.۱
امام علي( پايداري طلبي را ويژگي خردمندان دانسته ۲ و امام كاظم( به بيان سبك خردمندان در اين مسأله پرداخته و آن را چنين توصيف ميكند:
إنَّ العاقِلَ نَظَرَ إلَى الدُّنيا و إلى أهلِها فَعَلِمَ أنَّها لا تُنالُ إلّا بِالمَشَقَّةِ و نَظَرَ إلَى الآخِرَةِ فَعَلِمَ أنَّها لا تُنالُ إلّا بِالمَشَقَّةِ، فَطَلَبَ بِالمَشَقَّةِ أبقاهُما.۳
همچنين، در برخي از روايات، زهد در دنيا ويژگي اولياي الهي دانسته شده كه به تعبير قرآن كريم، هيچ حزن و اندوهي ندارند و سبك ارزيابي آنان از دنيا نيز بيان شده است. اَنَس نقل ميكند كه روزي از پيامبر خدا( پرسيدند: آن اولياى خدا كه هيچ بيم و اندوهى به آنان راه ندارد، چه كسانى هستند؟ حضرت فرمود:
الَّذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا حينَ نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها، فَاهتَمّوا بِآجِلِها حينَ اهتَمَّ النّاسُ بِعاجِلِها... .۴
شبيه اين كلام از امير المؤمنين( نيز نقل شده است. ۵ البته در اين دو حديث، از واژههاي عاجل و آجل به جاي فاني و باقي استفاده شدهاند كه از لحاظ معنايي تفاوت چنداني ندارند. در ديگر احاديث نيز كاربرد اين واژهها به چشم ميخورد. آنچه مهم است، اين كه در اين دو حديث، به خوبي، آجل و عاجل در برابر هم قرار داده شده و نشان ميدهد كه آنچه زهد در دنيا را به وجود ميآورد، زودگذر بودن آن است؛ هر چند نقد است و آنچه رغبت به آخرت را به ارمغان ميآورد، پايدار بودن آن است؛ هر چند در
1.. التوحيد، ص۳۷۸، ح۲۴.
2.. امام علي(: العاقِلُ مَن زَهِدَ في دُنيا فانِيَةٍ دَنِيَّةٍ، ورَغِبَ في جَنَّةٍ سَنِيَّةٍ خالِدَةٍ عالِيَةٍ. (غرر الحكم، ح۱۸۶۸؛ عيون الحكم والمواعظ، ص۵۶، ح۱۴۳۵)
3.. الكافي، ج۱، ص۱۸، ح۱۲ عن هشام بن الحكم و راجع تحف العقول، ص۳۸۷؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۳۰۱، ح۱.
4.. أعلام الدين، ص۳۳۸؛ الأمالي للمفيد، ص۸۶، ح۲.
5.. إنَّ أولياءَ اللّه هُمُ الَّذينَ نَظَروا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَرَ النّاسُ إلى ظاهِرِها، وَاشتَغَلوا بِآجِلِها إذَا اشتَغَلَ النّاسُ بِعاجِلِها، فَأَماتوا مِنها ما خَشوا أن يُميتَهُم، وتَرَكوا مِنها ما عَلِموا أنّهُ سَيَترُكُهُم، ورَأَوُا استِكثارَ غَيرِهِم مِنهَا استِقلالاً، ودَرَكَهُم لَها فَوتا، أعداءُ ما سالَمَ النّاسُ، وسِلمُ ما عادَى النّاسُ، بِهِم عُلِمَ الكِتابُ وبِهِ عَلِموا، وبِهِم قامَ الكِتابُ وبِهِ قاموا، لا يَرَونَ مَرجُوّا فَوقَ ما يَرجونَ، ولا مَخوفا فَوقَ ما يَخافونَ. نهج البلاغة، حكمت ۴۳۲؛ عيون الحكم والمواعظ، ص۱۶۰، ح۳۴۳۶؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۱۹، ح۳۶.