غاليان و انديشه تحريف قرآن - صفحه 187

احاديث رسيده از اهل بيت( (مانند حديث ثقلين)، گواه روشني بر عدم امكان وقوع تحريف در قرآن است. ۱
علماي شيعه، احتمال تحريف در كتاب خدا را مردود مي‌شمارند؛ چنان‌كه محدث بزرگ شيخ صدوق (م 381 ق) مي‌نويسد:
اعتقاد ما اين است؛ قرآني كه خداوند متعال بر پيامبرش حضرت محمد( نازل فرمود، همان است كه در يك مجلد و در دسترس همه مردم قرار دارد و هرگز بيش از آن نبوده است و طبق مشهور، 114 سوره دارد و هركس به ما نسبت دهد كه ما مي‌گوييم قرآن بيش از اين است، به‌ يقين دروغگوست. ۲
با وجود دلايل گويا و روشن بر عدم تحريف قرآن، نظريه تحريف در ميان شيعيان در دوره‌هاي اخير مطرح شد. نخستين كسي كه در اين زمينه كتاب نوشت و مسأله تحريف را مطرح نمود، سيد نعمت‌الله جزايري (1050 - 1112ق) در كتاب خود به نام منبع الحياة است. پس از او نيز، فرد سرشناسي از اين گروه، يعني محدث نوري (1254 - 1320ق) كتاب فصل الخطاب في اثبات تحريف كتاب رب الارباب را نوشت. ۳
وي اين كتاب را در سه مقدمه، دوازده فصل و يك خاتمه تنظيم نموده و همه دوازده فصل را به عنوان دلايل اثبات تحريف قرآن عرضه كرده است. به پندار نويسنده آنچه او را بر اين كار واداشت، اين بود كه مخالفان، فضيلت‌هاي اهل‌بيت و عيوب دشمنانشان را از قرآن زدوده‌اند. ۴
روايات تحريف، عمده و اصلي‌ترين دليل كساني ‌است كه سعي در متهم كردن شيعه به پذيرش باور تحريف قرآن دارند. از نظر مدعيان تحريف، اين‌گونه‌ روايات ـ كه مجموعه‌‌اي از روايات پراكنده در منابع مختلف است ـ به صورت عام و يا به صورت خاص و با تصريح به موضوع تحريف، به تحريف قرآن دلالت دارند.
تعداد اين روايات به گونه‌اي است كه علامه مجلسي( در شرح روايتي از اين مجموعه روايات، اين‌گونه مي‌نويسد:
فالخبر صحيح و لا يخفي ان هذا الخبر و كثيراً من الاخبار الصحيحة صريحة في نقص القرآن و تغييره و عندي ان الاخبار في هذا الباب متواترة معناً و طرح جميعها يوجب رفع الاعتماد عن الاخبار رأساً؛۵
اين حديث، صحيح است و مخفي نماند كه اين حديث و بسياري از احاديث صحيح ديگر دلالت صريح بر نقص و تغيير قرآن دارند و در نزد من، احاديث اين باب، تواتر معنوي دارد و وانهادن آنها، موجب سلب اعتماد از تمامي روايات مي‌شود.

1.. البيان في تفسير القرآن، ص۲۰۷ - ۲۲۰.

2.. اعتقادات الاماميه، ص ۹۳ - ۹۴.

3.. صيانة القرآن عن التحريف، ص۱۱۱.

4.. فصل الخطاب في اثبات تحريف كتاب رب الارباب، ص۵.

5.. مرآة العقول، ج۱۲، ص۵۲۵.

صفحه از 221