غاليان و انديشه تحريف قرآن - صفحه 196

مورد ارزيابي قرار داديم. نتيجه اين ارزيابي، يك فهرست سيزده نفره از راوياني شد كه در ضمن شرح حال آنها مي‌توان اثراتي را از غلو يافت.
ممكن است اين اشكال پيش آيد كه چرا در اين آمار‌گيري از نظريات رجاليان متأخر مثل آية‌الله خويي استفاده نشده است. در پاسخ، بايد گفت كه در جرح و تعديل‌هاي راويان بايد به اين مسأله توجه اساسي نمود كه اين جرح و تعديل‌ها به چه منظور صورت مي‌گيرد؛ چرا ‌كه چه‌بسا يك راوي، ممكن است نسبت به رواياتي كه در حوزه خاصي باشند، جرحي نداشته باشد، در عين آن‌كه در ساير حوزه‌ها مجروح باشد.
صاحب معجم رجال الحديث به عنوان يك مجتهد رجالي، گرچه در مقام ارائه يك نظر جامع نسبت به يكايك راويان است، امّا شايد بتوان گفت كه سمت‌ و سوي جهت‌گيري‌هاي اين معجم رجالي، بيشتر رنگ‌ و بوي فقهي دارد؛ به اين معنا كه جرح و تعديل‌هاي مطرح شده در آن، بيش‌تر با عنايت به نتايج فقهي آن صورت‌ گرفته است و لذا نمي‌تواند در بحث ما ـ كه مربوط به حوزه خاصي است ـ كارگشا باشد.
گروه غلات، علاوه بر آن‌كه تعريف مشخصي ندارند و از دير‌باز بر سر مفهوم و مصاديق آن اختلافات جدي وجود داشته است ـ چنان‌كه اشاره شد ـ ، انگيزه‌هاي خاصي نيز داشته‌‌اند كه آنها را به مقوله روايات تحريف سوق داده است و اثبات اين‌كه اين انگيزه‌ها، منفي بوده‌اند يا مثبت، مسأله‌اي است كه فقط و فقط در ارتباط با نقل روايات تحريف به وسيله آنها معنا و مفهوم پيدا مي‌كند؛ نه مثلاً روايات فقهي كه آنها نقل كرده‌اند.
از اين ديدگاه، صرف اتهام غلو در مورد يك راوي، كافي است كه وي را در نمونه‌هاي آماري ما وارد كند؛ حتي اگر اين راوي محمد بن سنان باشد و صاحب معجم رجال الحديث از وي دفاع كرده باشد.
در فضايي كه علت غالب در نقل اين‌گونه روايات، حب مفرط است ـ كه جهل و نا‌آگاهي مخاطبان اين روايات نيز به آن ضميمه مي‌شود ـ ، نمي‌توان از جرح و تعديل مصطلح (با رويكرد فقهي آن) سخن گفت؛ بلكه چه بسا انگيزه مذكور، از اين حيث نقطه مثبتي باشد و در كنار تقيد و تعبد صرف و شديد راوي غالي به ظواهر ديني، سر‌انجام را به تعديل راوي بكشاند؛ امّا از لحاظ قبول يا رد رواياتي چون روايات تحريف، نقطه‌اي منفي باشد و موجب ضعف راوي گردد.
بايد به اين مسأله توجه داشت كه ارزيابي سند روايات بايد در بسته زماني و مكاني خاص خود صورت گيرد. بر اين اساس، سنجش اسناد رواياتي كه در ضمن مكتوبات حديثي يك مؤلف خاص هستند، با در نظر گرفتن آراي رجالي ديگران، كار منطقي و صحيحي به نظر نمي‌رسد. در اينجا، ابتدا اسامي اين افراد را به صورت فهرست‌وار مي‌آوريم و آن گاه احوال يكايك آنها را به تفصيل، از نظر توثيق و جرح‌هاي رجالي، شرح مي‌دهيم.

صفحه از 221