ابنغضايري ميگويد:
ان يونس بن ظبيان : كوفي، غال، وضاع للحديث، روي عن ابي عبدالله( لا يلتفت الي حديثه؛ ۱
او، اهل كوفه و غالي است، حديث جعل ميكند، از امام صادق( روايت ميكند و به حديث او توجهي نميشود.
نجاشي هم به غلو او اشاره دارد:
يونس بن ظبيان، مولي، ضعيف جداً لا يلتفت الي ما رواه كل كتبه تخليط؛ ۲
يونس بن ظبيان مولي است، بسيار ضعيف است، به احاديثي كه او نقل ميكند، توجهي نميشود و همه كتابهايش، مشتمل بر تخليط است.
ابنداوود در موردش آورده است:
قال: و روي ان الكاظم( لعنه الف لعنة يتبعها الف لعنة كل لعنة منها تبلغه قعر جهنم؛ ۳
از امام كاظم( روايت شده است كه او را هزار بار لعنت كرد كه هزار لعنت به دنبال آن باشد؛ به گونهاي كه هر يك از آن لعنتها، او را به قعر جهنم ميكشاند.
پيشتر هم در ترجمه محمد بن علي صيرفي گذشت كه فضل بن شاذان، پنج نفر را از جمله دروغگويان مشهور شمرده است كه يكي از آنها يونس بن ظبيان است.
10. محمد بن جمهور
محمد بن جمهور العمي البصري و يا محمد بن الحسن بن جمهور العمي، از ديگر راويان متهمي است كه در سند يازده روايت تحريف نام او به چشم ميخورد.
نجاشي در بارهاش آورده است:
محمد بن جمهور، ابو عبدالله العمي: ضعيف في الحديث، فاسد المذهب و قيل فيه اشياء الله اعلم بها من عظمها روي عن الرضا(؛ ۴
محمد بن جمهور، در نقل روايت، ضعيف است. مذهبش فاسد است و در مورد اعتقادات او چيزهايي گفته شده كه خداوند به آنها آگاهتر است. از امام رضا(، روايت ميكند.
كه گوياي ظهور غلو در اين فرد بوده است.
شيخ طوسي هم دربارهاش عباراتي را ميآورد كه غلو راوي را ميتوان از آن فهميد:
1.. البيان في تفسير القرآن، ج۲۱، ص۲۰۴.
2.. رجال النجاشي، ص۴۴۸.
3.. همان، ص۳۳۷.