غاليان و انديشه تحريف قرآن - صفحه 210

براي اين منظور، تك تك آيات، ملاحظه گرديد و با توجه به روايات مربوط به هركدام، نتايج به شرح جدول ذيل به دست آمده است:

با توجه به جدول فهرست پر روايت‌ترين، نتايج زير قابل انتزاع است:
آيات مورد ادعا در اجزاي مختلف قرآن پراكنده‌اند و در يك محدوده خاص قرار نگرفته‌اند.
در شش مورد از ده مورد، ادعاي اسقاط در آيه به صورت صريح مشاهده مي‌شود: (شماره 1 و 4 و 5 و 7 و 8 و 10).
در اكثر موارد (يعني هشت مورد از ده مورد) ۱ ، مدلول روايات تحريف، با موضوعاتي در مورد امامت گره خورده است و اين مهم‌ترين و گويا‌ترين نتيجه اين جدول است. اين موضوع، به استثناي موارد 4 و 9، در همه موارد قابل مشاهده است. در مورد اوّل، ادعاي اسقاط محدث در ارتباط با مفهوم اهل بيت( است. مودّة در مورد دوم، هم به مودت اهل بيت اشاره دارد. تفسير آل يس به آل محمد در مورد سوم نيز صراحت در اين موضوع دارد. اضافه شدن عبارت محمد رسولي و علي امير المؤمنين در مورد پنجم هم همسو با موضوع ولايت است. تبديل عَلَيّ به نام عَليّ در شماره ششم نيز دال بر همين مراد است. اضافه شدن نام علي در شماره هفتم، بر همين مبناست. ادعاي اسقاط آل محمد در مورد هشتم نيز مربوط به همين موضوع است و بالأخره اضافه شدن و الي اولي الامر منكم در مورد آخر، كاملاً با موضوع ولايت مرتبط است.
علاوه بر نمونه ارائه شده، با ملاحظه مجموعه روايات تحريف در كتاب فصل الخطاب و بررسي دلالي و محتوايي آنها، نتايج زير به دست آمده كه قابل ملاحظه است:

1.. در مورد ۴ و ۹، روايات مربوطه اگر‌چه در موضوع امامت نيستند، ولي اين روايات، اصالتاً شيعي هم نبوده و از مصادر اهل‌سنت به جوامع حديث ما راه يافته است.

صفحه از 221