غاليان و انديشه تحريف قرآن - صفحه 218

روايت نموده و در آن از علم علي( در آيه‌اي سؤال شده است. چون از او در مورد اين روايت سؤال نمودم، پاسخم را نداد. حمران بن اعين خود به نزد امام باقر رفته و از ايشان در اين مورد صحت آنچه كه از حَكَم به روايت ديگران شنيده بود، سؤال نمود. حكم گفته‌ بوده است كه منزلت علي همچون منزلت جانشين سليمان و موسي است در حالي كه او نبي يا رسول نبوده است. در تأييد مدعاي خود، حكم آيه‌اي را اين‌گونه تلاوت كرده است و ما ارسلناك من قبلك من رسول و لا نبي و لا محدث . حمران بعد از اين نقل مي‌گويد كه امام باقر از چنين قرائتي تعجب نمودند (فعجب ابوجعفر). ۱
صورت ديگر اين روايت چنين است: حمران بن اعين گفته است كه به نزد امام باقر رفتم و به او گفتم كه حكم بن عتيبه براي ما حديثي از امام سجاد نقل كرده است كه علم علي در آيه‌اي از قرآن مورد اشاره قرار گرفته است و ما آن را پنهان مي‌داريم و آيه‌ را به صورتي كه در روايت قبلي ذكر شده، نقل كرده است. ۲
كليني اين روايات را به صورت ديگري آورده است. وي از قول حمران بن اعين نقل كرده است كه وي گفته به نزد امام باقر رفتم. امام به من فرمود كه علي فردي محدث بوده است. از نزد حضرت كه خارج شدم، پيش ياران خود رفتم و به آنان گفتم كه سخن شگفتي را مي‌خواهم براي شما بيان كنم. آنان از من پرسيدند اين سخن چيست؟ با آنان گفتم كه از امام باقر شنيدم كه ايشان گفتند علي محدث است. آنان از من خواستند كه به نزد امام رفته و معناي محدث بودن علي را جويا شوم. بار ديگر به نزد امام رفتم و به ايشان گفتم كه اصحاب من خواسته‌اند كه از شما درباره معناي محدث بودن علي سؤال كنم. امام پاسخ دادند كه ملكي با وي سخن مي‌گويد. به امام گفتم: مگر علي پيامبر است؟ امام دست خود را تكان داد و گفتند أو كصاحب سليمان أو كصاحب موسي أو كذي القرنين . ۳ مقايسه اين روايت‌ها نشان مي‌دهد كه راويان، گاه مطالب شنيده شده از ديگران را به احاديث خود اضافه مي‌كرده‌اند.

4. نقل روايات مشابه و متشابه

غاليان، روايات صحيحي را كه نزديكي معنايي زيادي با حوزه تحريف قرآن مي‌توانست داشته باشد، به گونه‌اي نقل مي‌كردند كه دلالت بر تحريف به نقصان را در پي داشته باشد. به عبارت ديگر، با دخالت دادن برداشت غاليانه خود در اين‌گونه روايات، اين دسته روايت را با خود همراه مي‌كردند.
پيش‌تر به اين نكته اشاره شد كه عالمان امامي در تفسير آيات، تفسير آيه را در ضمن تفسير وارد مي‌كردند. امّا تفاسيري اين‌گونه مي‌توانست اين گمان را پديد آورد كه عبارت داخل شده در آيه، بخش حذف شده از آيه بوده است. حتي از اين طريق، اين امكان وجود داشته كه روايات جديدي دال بر تحريف جعل شده باشد كه اساساً ناظر به تحريف نبودند. اين روايات مي‌توانست مورد توجه جريان غلو در ميان اماميه قرار گيرد كه مي‌توانستند با مستمسك قرار دادن اين روايات، ادعاي تحريف قرآن را مطرح كنند. اين عمل با تغييرات ساده‌اي در نقل متون كهن‌تر تفسيري امامي مي‌توانست رخ دهد.

1.. رجال الكشي، ص۱۱۷.

2.. همان، ص۱۷۷.

3.. الكافي، ج۱، ص۲۷۱.

صفحه از 221