ب. ديدگاه دوم
ادبيات جدلي و نقش آن در شكلگيري نظريه تحريف، ديدگاهي است كه اصل آن از آيةالله العظمي بروجردي است و محقق ارجمند حسين مدرسي طباطبايي نيز در مقالهاي آن را مدلل نموده است؛ به اين ترتيب كه ماهيت نظريه تحريف قرآن را برخاسته از ادبيات جدلي اماميه در مبحث امامت دانستهاند. بر اين اساس، نظريه تحريف قرآن برخاسته از مباحث كلامي بين شيعه و اهلسنت در مسأله اثبات امامت حضرت امير و رد ادعاهاي ارائه شده در اثبات خلافت ابوبكر، عمر و عثمان مبتني بر اجماع امت بوده و به خودي خود فاقد اصالت است؛ چنانكه بخش گستردهاي از احاديث دال بر تحريف، در حقيقت، تفاسير داخل شده توسط فقها و علماي اماميه در تفسير آيات است.
نظريه تحريف قرآن ـ كه بخشي از آن بازتاب نظريات اماميه نسبت به خلافت است ـ هم از سوي متكلمان امامي در مقام ساكت نمودن حريفان در مباحث كلامي مورد استفاده بود و هم از سوي غاليان به عنوان آن كه ياد صريحي از نام علي( در قرآن بوده، مطرح بوده است. عاملي كه باعث تداول اين احاديث بود، تلاش اماميه در اثبات امامت بلافصل علي( بوده است. بخش مهمي از اين مسأله را بايد در مصحف امام علي جستجو كرد. افضليت علي( در تمامي شؤون، نكتهاي است كه اماميه در استناد آن در اثبات امامت حضرت تأكيد فراواني دارد. از سوي ديگر، اعتقاد اماميه بر وجود چنين مصحفي در طول تاريخ با اين نظر همراه بوده كه در آن مصحف، تفسير آيات نيز نگاشته شده است. بخشي از روايات موجود در كتب اماميه بازتاب دهنده ديدگاههاي كلامي و بخشي بازتاب دهنده تفاسير كهن امامي و برخي نمايانگر اعتقاد غاليان است. بنابراين، بر اساس اين ديدگاه، غاليان به عنوان ابزاري براي انتقال روايات تحريف به مجموعه احاديثي شيعه مطرح هستند.
ج. ديدگاه سوم
اين ديدگاه را ميتوان نظر غالب عالمان شيعي قلمداد كرد. اعتقاد به عدم هرگونه تحريف در قرآن، در اين ديدگاه به گونهاي شمول دارد كه گذشته از آنكه مرزي بين قرون اوليه و متأخر ايجاد نميكند، با قاطعيت تمام، در مقابل هرگونه روايتي كه دلالت بر تحريف داشته باشد مقاومت ميكند. بر اين اساس، تمامي توجيهها و راه حلهايي كه براي رفع اتهام تحريف نسبت به روايات تحريف صورت گرفته، تنها در مورد اندكي از آن روايات كه سند آنها، مقبول باشد، راهگشا خواهد بود؛ چرا كه ضعف سندي، از هويداترين شاخصههاي روايات تحريف است.
از مجموع بيش از هزار روايتي كه موهم تحريفاند، تعدادي نزديك به دو سوم (613 روايت) از طريق غاليان نقل شده است. معنادار بودن اين رقم، انگيزهاي جدي براي بررسي نقش غلات در روايات تحريف تلقي ميگردد و تحقيق حاضر نيز با همين انگيزه تدوين يافته است، ولي بايد توجه داشت كه تعيين هر گونه نقشي براي غلات در اين تحقيق، با صرف نظر كردن از نقش ساير گروهها و راويان ضعيف و فاسد صورت گرفته است.
همسويي عقايد و انگيزههاي غلات با موضوعات مطرح شده در روايات تحريف، نقش غلات در توسعه، ترويج و احياناً جعل روايات تحريف را پررنگتر ميكند. اين مسأله، از آن جهت حايز اهميت است