جلوه‌هايی از هنر تصويرآفرينی در روايات ائمه اطهار(ع) - صفحه 254

ـ و در تصويري ديگر، عزّت را دائماً در اضطراب و تشويش مي‌بينيم تا اين كه پا به سرايي مي‌گذارد كه ساكنانش چشم طمع به دست مردم ندارند، در اينجاست كه بار سفر مي‌نهد و آرام و قرار مي‌گيرد. ۱
ـ و بخل در قالب شخصي زشت و كريه المنظر به نمايش درآمده كه هر انساني از ديدن آن احساس تنفّر مي‌كند. ۲
ـ و حسد را در لباس جنايتكاري مشاهده مي‌كنيم كه نخست از صاحبش انتقام مي‌گيرد! ۳
ـ و صبر را در چهره پيكارگري مشاهده مي‌كنيم كه به مبارزه با سختي‌ها رفته و آنها را از پا در مي‌آورد. ۴

3. تشخيص جمادات

قبر در نقش موجودي زنده به تصوير درآمده كه هر روز زبان به سخن مي‌گشايد و پرده از رازهاي دروني خود بر مي‌دارد. ۵
ـ و در صحنه‌اي ديگر، قبر را در نقش دامادي مشاهده مي‌كنيم كه پيكر نيكان را عروس وار در بر مي‌كشد و آنان را از آلام دنيا مي‌رهاند. ۶
ـ و در تصويري بديع و جذّاب، قلم در نقش انساني به نمايش درآمده كه داراي عواطف بشري است و مي‌خندد و مي‌گريد. ۷

4. تشخيص موضوعاتي گوناگون

دنيا را در تصويري شگفت، همچون انساني مشاهده مي‌كنيم كه سَرش كبر و چشمش حرص و گوشش طمع و زبانش ريا و دستش شهوت و پايش عُجب و قلبش غفلت است. ۸

1.. امام صادق(: لايزال العزّ قلقاً حتي يأتي داراً قد استشعر أهلها اليأس مما في ايدي الناس فيوطنها؛ عزت، پيوسته بي‌قراري مي‌كند تا آن‌كه به خانه‌اي درآيد كه اهل آن چشم طمع به دست مردم نداشته باشند و در آن‌جا مستقر مي‌شود. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۰۶؛ كشف الغمة، ج۲، ص۲۰۵)

2.. علي(: لو رأيتم البخل رجلاً لرأيتموه مشوّهاً يغض عنه كل بصر و ينصرف عنه كل قلب؛ اگر بخل را ببينيد، البته او را شخصي زشت و كريه المنظر خواهيد ديد كه هر چشمي از او روي گردان و هر دلي را از او متنفر است. (غررالحكم، ص۲۹۳)

3.. علي(: لله درّ الحسد ما اعدله بدأ بصاحبه فقتله؛ آفرين بر حسد! چه‌قدر عدالت‌پيشه است، نخست به سراغ صاحبش مي‌رود و او را به قتل مي‌رساند. (ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۲۹؛ شرح نهج البلاغه ابن‌ابي‌الحديد، ج۱، ص۳۱۶)

4.. علي(: الصبر يناضل الحدثان؛ صبر و پايداري، با حوادث و گرفتاري‌هاي روزگار مبارزه مي‌كند. (وسائل الشيعة، ج۱۵، ص۲۶۴؛ بحارالانوار، ج۶۶، ص۴۱۰؛ غررالحكم، ص۲۸۴)

5.. امام صادق(: اِنّ للقبر كلاماً في كل يوم يقول: أنا بيت الغربة، أنا بيت الوحشة، أنا بيت الدود، انا القبر، أنا روضة من رياض الجنة، أو حفره من حفر النار؛ قبر هر روز سخني دارد و (آن اين است كه) مي‌گويد: من سراي غربتم، من خانه وحشتم، من خانه كرم‌هايم، من باغي از باغ‌هاي بهشتم يا گودالي از گودال‌هاي دوزخم. (الكافي، ج۳، ص۲۴۲؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۶۷)

6.. علي(: نعم الصهر القبر؛ چه خوب دامادي است قبر. (شرح غررالحكم، ج۲، ص۷۷۲)

7.. امام صادق(: لم أر باكياً أحسن من تبسّم القلم؛ هيچ گرياني را زيباتر از تبسم قلم نديدم. (نهاية الأرب، ج۷، ص۲۰) در اين سخن نغز، مركب قلم به گريه و اشك چشم تشبيه شده و صدا و صرير قلم به تبسم آن مانند گرديده و هيچ گريه و تبسمي زيباتر از گريه همراه با تبسم قلم نيست.

8.. امام صادق(: الدنيا بمنزلة صورةٍ رأسها الكبر و عينها الحرص و أذنها الطمع و لسانها الرياء و يدها الشهوة و رجلها العجب و قلبها الغفلة. (مصباح الشريعة، ص۱۳۹؛ مستدرك الوسائل، ج۱۲، ص۳۷؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۰۵)

صفحه از 258