معيار اهل بيت(ع) در انتخاب لباس

پرسش :

معيار اهل بيت(ع) در انتخاب لباس چه بود؟



پاسخ :

با دقّت در احاديث مى توان به دو معيار اساسى انتخاب لباس در سيره اهل بيت(ع) دست يافت. اين معيارها در واقع، روح سيره نبوى در پوشيدن لباس اند كه مى توانند به عنوان الگو براى همه جوامع در همه زمان ها باشند:

۱. مراعات عرف جامعه

نخستين معيار انتخاب لباس در سيره اهل بيت(ع)، در نظر گرفتن عرف مردم در لباس پوشيدن است. امام صادق عليه السلام در تبيين اين معيار به چند نكته مهم اشاره فرموده است:

اوّل: در دوران حكومت امام على عليه السلام، استفاده رهبر جامعه از لباس كهنه و وصله دار، در عرف مردم، ناپسند نبوده و عيب شمرده نمى شده است ؛ ولى در روزگار زندگى امام صادق عليه السلام، آن نوع لباس، لباس شهرت به شمار مى آمده و در نتيجه استفاده از آن، ناپسند بوده است.[۱]

بنا بر اين، كسانى كه مى خواهند از خاندان رسالت در انتخاب لباس الگو بگيرند، نمى توانند از لباسى كه موجب انگشت نما شدن آنها مى شود، استفاده كنند.

دوم: الگوى مناسب براى انتخاب لباس در هر دوران، لباس متعارفى است كه معمولاً مردم از آن استفاده مى كنند:

خَيرُ لِباسِ كُلِّ زَمانٍ لِباسُ أهلِهِ.[۲]

بهترين جامه براى هر روزگار، جامه مردم همان زمان است.

گفتنى است كه اين معيار، شامل لباس هاى سنّتى همه اقوام و اقشار جامعه در دوران هاى مختلف مى گردد.

سوم: استفاده از لباس هاى زيبا و نفيس در زمانى كه عامّه مردم مى توانند از اين نوع لباس ها استفاده كنند، نه تنها نكوهيده نيست، بلكه سنّت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) است. به همين جهت، وقتى سفيان ثورى از لباس زيبا و فاخر امام صادق عليه السلام انتقاد كرد، امام عليه السلام پاسخ او را با اين جمله آغاز فرمود:

اِسمَع مِنّى وَ عِ ما أقولُ لَكَ، فَإِنَّهُ خَيرٌ لَكَ عاجِلاً وَ آجِلاً، إن أنتَ مِتَّ عَلَى السُّنَّةِ وَ الحَقِّ وَ لَم تَمُت عَلى بِدعَةٍ ![۳]

از من بشنو و آنچه را به تو مى گويم، حفظ كن ؛ زيرا اين در دنيا و آخرت به نفع توست، اگر بر سنّت و حق بميرى و بر بدعت، از دنيا نروى.

آن گاه امام عليه السلام در ادامه آشكارا بيان نمود كه در شرايط توسعه اقتصادى، مردمِ باايمان در بهره گيرى از مواهب دنيا شايسته تر از ديگران هستند.

۲. وظيفه اختصاصى پيشوايان عدل

هنگامى كه جامعه اسلامى در تنگناى اقتصادى است و توده مردم از امكانات رفاهى لازم برخوردار نيستند، امام مسلمين بايد زندگى خود را در زمينه هاى مختلف و از جمله لباس هايى كه از آنها استفاده مى كند، همسان با بينواترينِ افراد جامعه، تنظيم نمايد، همان طور كه پيامبر خدا(ص) و امام على عليه السلام چنين مى كردند. البتّه بايد توجّه داشت كه اين، يك وظيفه اختصاصى براى پيشوايان عدل است و از اين رو، با اين كه امام على عليه السلام در دوران حكومت، خود از لباس كهنه و وصله دار استفاده مى كرد، اجازه نمى داد ديگران از سبك لباس پوشيدن او، الگو بگيرند.

در حديثى آمده كه شخصى به نام زياد بن شدّاد نزد امام على عليه السلام آمد و از برادرش عبيد اللّه  شكايت كرد كه او پست ترين جامه ها را بر تن كرده و به عبادت پرداخته است. امام عليه السلام از عبيد اللّه  توضيح خواست و وى در پاسخ گفت: اى امير مؤمنان ! چنان كه تو خود را مى آرايى، خويشتن را آراستم، و آن سان كه تو جامه مى پوشى، جامه پوشيدم. امام عليه السلام خطاب به او فرمود:

لَيسَ لَكَ ذلِكَ ؛ إنَّ إمامَ المُسلِمينَ إذا وَلِىَ اُمورَهُم لَبِسَ لِباسَ أدنى فَقيرِهِم ؛ لِئَلاّ يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ فَيَقتُلَهُ، فَلَأَعلَمَنَّ ما لَبِستَ إلاّ مِن أحسَنِ زِىِّ قَومِكَ «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»،[۴]فَالعَمَلُ بِالنِّعمَةِ أحَبُّ إلَىَّ مِنَ الحَديثِ بِها.[۵]

تو را نرسد كه چنين كنى ! پيشواى مسلمانان، آن گاه كه ولايت امور آنان را در دست مى گيرد، جامه فقيرترينِ آنان را مى پوشد، مبادا كه فقرِ فقير بر او بجوشد و وى را بكشد. هر آينه من مى دانم كه تو تنها نيكوترين جامه هاى قوم خود را بر تن مى كردى. [خداوند مى فرمايد:] «و به نعمت پروردگارت سخن بگشاى». پس استفاده عملى از نعمت، نزد من، دوست داشتنى تر از سخن گفتن از آن است.

بنا بر اين، در تنگناهاى اقتصادى جامعه، سختگيرى بر خود، يك وظيفه اختصاصى براى پيشوايان عدل است، و همان طور كه در حديثِ ياد شده آمد و در احاديثِ ديگر نيز بر آن تأكيد گرديده، هنگامى كه خداوند متعال، نعمتى را به كسى مى بخشد، سزاوار است كه آثار آن، در زندگى او آشكار گردد.[۶]


[۱]. لباس شهرت ، به لباسى گفته مى‏شود كه موجب انگشت‏نما شدن انسان مى‏شود و پوشيدن اين نوعلباس ، اگر موجب هتك حرمت و خوارى نزد مردم گردد ، حرام است ؛ امّا اگر به اين حد نرسد ، حرمت ويا مكروه بودن آن در ميان فقها اختلافى است ر . ك : فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بيت عليهم‏السلام : ج ۴ ص ۷۶۲ .

[۲]. ر . ك : الكافى : ج ۴ ص ۴۱۱ ح ۴ .

[۳]. دنيا و آخرت : ج ۱ ص ۱۴۶ .

[۴]. ضحى : آيه ۱۱ .

[۵]. الاختصاص : ص ۱۵۲ ، بحار الأنوار : ج ۴۰ ص ۱۰۷ ح ۱۱۷ .

[۶]. ر . ك : سنن الترمذى : ج ۵ ص ۱۲۴ ح ۲۸۱۹ و سنن أبى داوود : ج ۴ ص ۵۱ ح ۴۰۶۳ و نهج البلاغة :حكمت ۶۹ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت