عملکرد پیامبر(ص) در ازدواج حضرت فاطمه(س)

پرسش :

پیامبر(ص) هنگام ازدواج حضرت فاطمه(س) چه عملکردی داشت؟



پاسخ :

بيان آداب، سبك رفتار و سيره پيامبر(ص) در ازدواج را اين گونه دسته بندى مى كنيم:

۱. بى توجّهى به مظاهر مادّى: خواستگاران فاطمه(س)، معمولاً از افراد سرشناس و يا داراى ثروت و مكنت بودند. ابو بكر و عمر ، از جمله اوّلين خواستگاران بودند.[۱]عبد الرحمان بن عوف نيز با پيشنهاد مهريّه اى كلان به خواستگارى آمده بود ،[۲]ولى پيامبر اكرم(ص) و فاطمه(س) به اين خواستگاران ، پاسخ منفى دادند.

۲. مشورت با دختر: پيامبر اكرم(ص) بر خلاف عرف جامعه آن روزگار كه مشورت با دختران را ناپسند مى شمرد ،[۳]در همه موارد خواستگارى ، ابتدا با فاطمه(س) مشورت مى نمود و قبل از آن ، نظرى ابراز نمى داشت .

در خواستگارى امير مؤمنان علیه السلام نيز پيامبر با رويى گشاده از ايشان استقبال نمود ؛ ولى پاسخ درخواست ازدواج را به نظرخواهى از فاطمه(س) منوط ساخت .[۴]

۳. تبيين همسانى (كفو): همسانى زن و شوهر ، اصلى است كه در همه جوامع و افراد ، بِدان توجّه مى شود ؛ ولى تبيين مراد از «همسانى» در جوامع و افراد مختلف ، متفاوت است. پيامبر اكرم(ص) در موارد ازدواج ديگران همچون ازدواج جويبر ، صحابى فقير خود ، با زلفى دختر يكى از رؤاى قبايل عرب ، تصريح كردند كه مراد از همسانى، ثروت و موقعيت اجتماعى نيست ؛ بلكه دين، خُلق و فرهنگ است.

با توجّه به اين تعريف از كفويت، امام صادق علیه السلام در باره ازدواج سَرور زنان جهانيان ، فاطمه(س) فرمود:

لَو لا أنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ علیه السلام لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلى ظَهرِ الأَرضِ مِن آدَمَ ومَن دُونَهُ .[۵]

اگر خداى تبارك و تعالى امير المؤمنين علیه السلام را براى فاطمه نمى آفريد ، در روى زمين ، از آدم گرفته تا هر بشرى بعد از او همسرى براى او نبود .

يعنى والايى شخصيت، ايمان و فرهنگ فاطمه(س) اقتضا مى كند كه تنها امير مؤمنان علیه السلام شايسته ازدواج با او باشد و ديگر افراد با هر موقعيت اقتصادى، اجتماعى و سياسى ، صلاحيت ازدواج با او را دارا نيستند.

گفتنى است كه در مورد ساير دختران پيامبر(ص) نيز اين اصل رعايت شده است ؛ ولى به سبب آن كه آنان از والايى منحصر به فرد فاطمه(س) برخوردار نبودند ، پيامبر اكرم(ص) با ازدواج آنان با اقران خويش موافقت نمود.

۴. جلوه گرى حيا: آن گاه كه پيامبر(ص) خواسته خواستگاران را با فاطمه(س) در ميان مى نهاد ، او بدون كلام و تنها با رفتار خود ، به پيامبر(ص) پاسخ مى داد. فاطمه(س) در مورد خواستگاران پيش از على علیه السلام ، روى بر مى گرداند و مخالفت خويش را ابراز مى نمود ؛ ولى آن گاه كه خواستگارى امير مؤمنان علیه السلام را شنيد ، سر به زير انداخت و سكوت كرد. پيامبر(ص) با تقدير از حياى دخترانه فاطمه(س) فرمود:

اللّهُ أكبَرُ ، سُكوتُها إقرارُها .[۶]

سكوت او نشانه پذيرفتن اوست .

و بدين گونه زيبايى سكوت و حياى زنانه را بر نمود و ستود.

۵. ارائه مشورت به دختر : پيامبر خدا(ص) چنان كه نظرخواهى از دختر در هنگام ازدواج را امرى لازم و ضرورى مى دانسته ، به مشورت دادن به او براى انتخاب مسير صحيح نيز توجّه مى نموده است. ايشان در خواستگارى ها از فاطمه(س) ، در موارد پيشين ، تنها به اعلام خواستگارى فرد بسنده مى نمود ؛ ولى در خواستگارى أمير مؤمنان علیه السلام ، پس از رساندن پيام خواستگارى او ، فرمود:

إنَّ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ مَن قَد عَرَفتِ قَرابَتَهُ وفَضلَهُ وإسلامَهُ ، وإنّي قَد سَأَلتُ رَبّي أن يُزَوِّجَكِ خَيرَ خَلقِهِ وأَحَبَّهُم إلَيهِ ، وقَد ذَكَرَ مِن أمرِكِ شَيئا ، فَما تَرَينَ ؟[۷]

على بن ابى طالب ، كسى است كه خويشاوندى، فضايل و اسلامش را مى شناسى . من از خداوند خواسته ام كه تو را به همسرى بهترينِ آفريدگانش و محبوب ترينِ آنان در نزدش در آورد. اكنون على از تو خواستگارى كرده است. نظرت چيست؟

۶. تعيين مهريّه اندك: مهريّه يا صداق، نشانه صدق مرد در خواستگارى از زن ، دانسته شده است. از اين رو به گمان برخى، افزونى صداق ، نشان دهنده ارزش گذارى بيشتر براى همسر آينده است. اين باور غلط كهن، اكنون نيز در جامعه و حتّى در ميان اقشار تنگ دست، وجود دارد. پيامبر اكرم(ص) با اين رويّه نيز مخالفت نمود . زيرا امير مؤمنان علیه السلام همانند بيشتر مهاجران و انصار، زندگى فقيرانه اى داشت و براى گذران زندگى در تنگنا قرار داشت . پيامبر خدا(ص) با تعيين مهريّه اى اندك، بسترى را فراهم نمود كه با پديد آمدن عنوان «مَهر السنّه» ، پيروان ايشان در همه قرن ها بدانند كه شخصيت زن و مباركى ازدواج ، به فراوانى مهريّه نيست .[۸]

۷. تعيين مهريّه مطابق با دارايى مرد: دارايى امير مؤمنان علیه السلام هنگام ازدواج تنها سه چيز بود: شتر آبكشى، كه با آن كار مى كرد، شمشير، كه در ميدان جنگ ، بِدان نياز داشت و زره كه هنگام مبارزه ، او را از تيررس دشمنان محافظت مى كرد. بنا بر اين ، زره را به عنوان مهريه قبول كرد .[۹]

مهريّه اى كه پيامبر(ص) تعيين نمود ، اندك و به مقدار توانايى داماد بود ؛ يعنى على علیه السلام به صورت بالفعل ، مهريّه را مالك بود و همان زمان ، مهريّه را به پيامبر(ص) پرداخت نمود. او زره خود را به قيمت چهارصد و هشتاد درهم فروخت و پول آن را در اختيار پيامبر(ص) قرار داد.[۱۰]

۸ . علنى و عمومى بودن عقد: آن گاه كه قرار بر ازدواج امير مؤمنان علیه السلام و فاطمه(س) گذاشته شد، پيامبر اكرم(ص) قاصدانى را به اطراف مدينه فرستاد و مردم را به مسجد فرا خواند. آن گاه در بالاى منبر ، خطبه خواند و ازدواج آنان را اعلان نمود . سپس امير مؤمنان علیه السلام خطبه خواند و رضايت خويش را بيان نمود.

۹. جهيزيّه ساده: پيامبر اكرم(ص) بخشى از مهريّه را داد تا با آن ، جهيزيّه اى ساده تهيّه كنند ؛ جهيزيّه اى كه بيشتر آن ، از اجناس سفالين و هماهنگ با زندگى ساده و محقّرانه پيامبر(ص) و امير مؤمنان علیه السلام بوده است. فهرست جهيزيّه فاطمه(س) در مصادر تاريخى و حديثى آمده است.[۱۱]

گزارش شده است كه پيامبر(ص) پس از ديدن جهيزيّه فاطمه(س) ، اين گونه دعا نمود:

اللّهُمَّ بارِك لِقَومٍ جُلُّ آنِيَتِهِمُ الخَزَفُ .[۱۲]

بار الها ! مبارك گردان براى كسانى كه بيشتر ظروف آن سفالين است!

۱۰. وليمه عمومى: وليمه دادن در عروسى ، مورد تأكيد اسلام است ،[۱۳]چنان كه پيامبر خدا(ص) هنگام عروسى خويش ، وليمه داده است[۱۴]وليمه ازدواج فاطمه(س) نيز به گونه گسترده در متون حديثى و تاريخى ذكر شده است .[۱۵]و پيامبر(ص) به امير مؤمنان علیه السلام يادآورى نمود كه مراسم عروسى، وليمه لازم دارد و خود ايشان شخصاً دست اندر كار وليمه بود. دعوت به وليمه نيز عمومى بوده و به گروه خاصّى اختصاص نداشته است .[۱۶]

۱۱. غذاى وليمه: افزون بر نانى كه پخته و گوسفندى كه ذبح و آماده شد، پيامبر اكرم(ص) به دست خويش با خرما و روغن ، شيرينى آماده نمود . غذاى عروسى نيز بسيار خوش خوراك و بابركت بود ، به گونه اى كه برخى ميهمانان، شيرينى و وليمه هيچ عروسى اى را با آن قابل مقايسه ندانسته اند . برخى نيز گفته اند: هيچ وليمه اى در آن زمان ، برتر از اين وليمه نبود .[۱۷]

۱۲. تلاش براى ساماندهى زندگى جديد: تهيّه منزل براى خانواده جديد، از دغدغه هاى اصلى پس از هر ازدواج در همه زمان ها بوده است. امير مؤمنان علیه السلام از افراد مهاجر به مدينه بود و طبيعتاً منزل ويژه اى نداشت . از اين رو در صدد بود منزلى در وسع خود آماده كند. فاطمه(س) نيز تمايل داشت كه در نزديكى پيامبر(ص) زندگى كند تا ملاقاتش با ايشان راحت تر باشد . اين خواسته نيز خواسته اى طبيعى در آن دوره و امروز است. پيامبر اكرم(ص) خود در منزلى كه در ملك حارثة بن نعمان بود ، زندگى مى كرد ؛ ولى حياى ايشان اجازه نمى داد كه براى دختر خويش نيز از او منزلى درخواست كند ؛ ولى آن گاه كه حارثة بن نعمان از مطلب آگاه شد ، با افتخار ، منزل خود را در اختيار اين زوج نهاد تا افتخار ساماندهى برترين و سرافرازترين خانواده هستى نصيب او شود.[۱۸]

۱۳. مشاركت در مراسم عروسى: مراسم عمومى عروسى در ازدواج على علیه السلام و فاطمه(س) ، به گونه اى بود كه طرفين ازدواج در آن دخالت داشتند. به هنگام تهيّه وليمه، پيامبر خدا(ص) به على علیه السلام فرمود:

اِصنَع لِأَهلِكَ طَعاما فاضِلاً . ثُمَّ قالَ : مِن عِندِنَا اللَّحمُ وَالخُبزُ ، وعَلَيكَ التَّمرُ وَالسَّمنُ .[۱۹]

براى اين مراسم، غذاى فراوانى تهيّه كن. گوشت و نان ، از جانب ما و خرما و روغن بر عهده تو باشد.

در پذيرايى نيز هر دو خانواده دخالت داشته و با هم مشاركت مى كردند.[۲۰]

۱۴. حضور پيامبر(ص) در جزئيات مراسم: بيشتر امور خصوصى ازدواج فاطمه(س) ، بر عهده پيامبر(ص) بود. افزون بر علاقه خاصّ پيامبر(ص) به فاطمه(س)، به سبب آن كه خديجه(س) سال هاى پيش از دنيا رفته بود ، پيامبر اكرم(ص) كارهاى مرتبط با مادر خانواده را نيز به عهده گرفت . آورديم كه در تهيّه وليمه، پيامبر اكرم(ص) شخصاً به تهيّه شرينى پرداخت. در مراسم كشيدن غذا نيز ايشان شخصاً شركت جست و آشپزى و تقسيم غذا را به عهده داشت. پس از پايان وليمه نيز ـ كه در روز انجام شد ـ ، پيامبر اكرم(ص) فاطمه(س) را خواست و او آكنده از آزرم به حضور ايشان رسيد. در آن هنگام ، پيامبر(ص) او را دعا كرد، نقاب از چهره او بر گرفت و دستش را در دست امير مؤمنان علیه السلام نهاد. آن گاه آنان را به منزل جديد فرستاد و فرمود: منتظر باشيد تا من بيايم.

سپس ميان آنان نشست و قدحى آب در دست گرفت و قطراتى را بر سر و سينه عروس و داماد پاشيد.[۲۱]پس از زفاف نيز نزد آنان آمد و ظرفى از شير آورد و به هر دو خورانيد.[۲۲]

۱۵. نصيحت و دعا براى خانواده جديد: در تمام مراحل ازدواج، عروسى و تشكيل خانواده جديد، محبّت، همراهى، نصيحت و دعاى پيامبر(ص) به چشم مى آيد. براى نمونه ، آن گاه كه پيامبر(ص) دست فاطمه(س) را در دست على علیه السلام نهاد ، به آن دو فرمود:

بارَكَ اللّهُ لَكَ فِي ابنَةِ رَسولِ اللّهِ ، يا عَلِيُّ ، نِعمَ الزَّوجَةُ فاطِمَةُ ، ويا فاطِمَةُ ، نِعمَ البَعلُ عَلِيٌّ .[۲۳]

اى على ! خدا به تو در دختر پيامبر خدا(ص) بركت دهد ! نيكو همسرى است فاطمه ، و تو اى فاطمه ، نيكو شوهرى است على !

يا در منزل جديد هم هر دو را دعا كرد و فرمود:

اللّهُمَّ هذِهِ ابنَتي وأَحَبُّ الخَلقِ إلَيَّ ، اللّهُمَّ وهذا أخي وأَحَبُّ الخَلقِ إلَيَّ ، اللّهُمَّ لَكَ وَلِيّا ، وبِكَ حَفِيّا ، وبارِك لَهُ في أهلِهِ .[۲۴]

بار خدايا ! اين دختر من و محبوب ترينِ آفريدگان ، نزد من است . بار خدايا ! اين هم ، برادر من و محبوب ترينِ آفريدگان ، نزد من است . پروردگارا ! او را دوست نيكوكار خودت قرار بده و همسرش را براى او مبارك گردان .

يا پس از زفاف ، نزد آنان آمد و برايشان دعا كرد تا زندگى پُرمهر و فرزندانى پاك و امامان هدايت داشته باشند.[۲۵]

۱۶. تكبير گفتن در عروسى: در مراسم عروسى فاطمه(س)، جبرئيل همراه با هفتاد هزار فرشته به زمين آمد تا شاهد اين عروسى فرخنده باشند. جبرئيل ، تكبير گفت و فرشتگان نيز تكبير گفتند. پس پيامبر(ص) تكبير گفت و مسلمانان از ايشان پيروى كردند. پس از آن ، تكبير گفتن در مراسم عروسى به سنّت تبديل شد ؛ سنتى كه متأسّفانه در دوره هاى بعد بويژه در دوره معاصر، جاى خود را به ساز و دهل و برخى مواقع ، موسيقى مطرب داد.[۲۶]


[۱]ر.ك: سنن النسائى: ج ۶ ص ۶۲ و المستدرك الصحيحين: ج ۲ ص ۱۶۷ ج ۱۶۸.

[۲]دلائل الإمامة : ص ۸۲، المناقب ، ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۱۲۳ .

[۳]ر. ك: المفصّل فى تاريخ العرب : ج ۴ ص ۶۳۶ ـ ۶۳۷.

[۴]الأمالى ، طوسى: ص ۳۹ ح ۴۴.

[۵]الكافى : ج ۱ ص ۴۶۱ ح ۱۰ ،

[۶]ر . ك : ص ۸ ح ۲۱۸۴ .

[۷]ر . ك : ص ۶ ح ۲۱۸۴ .

[۸]ر . ك : ج ۳ ص ۴۸۸ (پژوهشى در باره مهر السنّة «مهر محمّدى») .

[۹]ر . ك : ص ۳۹ ح ۲۲۱۳ و كشف الغمّة : ج ۱ ص ۳۵۵ .

[۱۰]البتّه خريدار زره، دوباره آن را به امير مؤمنان علیه السلام باز گرداند ؛ زيرا بيشتر از او مورد نياز ايشان بود.

[۱۱]ر . ك : ص ۳۷ (جهيزيه سرور زنان) .

[۱۲]ر . ك : ص ۴۰ ح ۲۲۱۴ .

[۱۳]ر. ك: المحاسن برقى: ج ۲ ص ۴۱۷ و بحار الأنوار: ج ۱۰۰ ص ۲۷۶ ح ۲۷۷ .

[۱۴]الكافى : ج ۵ ص ۳۶۸ ، الطبقات الكبرى: ج ۸ ص ۱۲۲ .

[۱۵]سنن النسائى: ج ۶ ص ۷۳ ، المعجم الكبير : ج ۲ ص ۲۰ ح ۱۱۵۳ ، تاريخ دمشق: ج ۳۶ ص ۴۳۸.

[۱۶]الأمالى ، طوسى: ص ۴۲ .

[۱۷]الطبقات الكبرى : ج ۸ ص ۲۳ .

[۱۸]اعلام الورى: ص ۸۱ .

[۱۹]ر . ك : ص ۴۴ ح ۲۲۱۷ .

[۲۰]الأمالى ، طوسى : ص ۴۰ ـ ۴۲ .

[۲۱]الأمالى ، طوسى: ص ۴۲ .

[۲۲]مناقب ، ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۱۳۱ .

[۲۳]ر . ك : ص ۴۸ ح ۲۲۲۰ .

[۲۴]ر . ك : ص ۵۰ ح ۲۲۲۰ .

[۲۵]المناقب ، ابن شهرآشوب: ج ۳ ص ۱۳۱ .

[۲۶]الأمالى ، طوسى: ص ۲۵۸، دلائل الإمامة: ص ۱۰۲ ج ۱۰۳، كشف الغمّة: ج ۱ ص ۳۷۸ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت