گزيده نگاري (با بررسي گزيده مفتاح الفلاح) - صفحه 38

1.پيشينه

زماني که حديث بر تارک هستي درخشيد، و مطلع فکرِ حکمت ورزان و مطمع نظر انديشمندان قرار گرفت، دانشوران اسلامي، تلاشهاي متنوعي را پيرامون آن به نمايش گذاشتند. از آغازين سالهاي سده دوم هجري، با برداشته شدن منع نگارش حديث، کوششهاي فراوان و گوناگوني در رونق بازار حديث انجام گرفت. جمع آوري ميراث حديثي سده نخستين، که در معرض فراموشي و زوال بود، کتابت حديث با محور قرار دادن موضوعي خاص يا راوي اي بهنام، شرح و بسط احاديث و آغاز حرکت ژرف انديشي در آن، و بعدها نگارش جوامع حديثي و بزرگ نگاري هاي روايي، همه و همه، گوياي رشد و شکوفايي حديث در ابعاد مختلف است.
امّا شايد گزيده نويسي، به عنوان يک کوشش حديثي، در عِداد ديگر تلاشها، کمتر مورد توجه و مطالعه قرار گرفته باشد، ولي به طورقطع مي توان اظهار داشت که گزيده نويسي، به عنوان نمودي روشن از يک کوشش حديثي، عرصه اي نو و بابي جديد را در مسير پيشرفت نهضت حديث پژوهي، پيش روي آن گشود. آنجا که يک حديث پژوه دانشمند، کتابي گران بها را که متعلق به عصر پيش از او است، مي کاود، و آن را براي بهره وري افزون تر آماده ميکند، از اندازه آن مي کاهد، تا خواننده را زودتر به هدف مقصود رسانَد.
اين تلاش خجسته و شايسته، که قرنها است در عرصه نوشتاري از ارج و مَکانت ويژه اي بهره مند است، ريشه در فرايندي دارد که به «اختصارِ حديث» نام يافته است (معجم مصطلحات الرجال و الدراية: ص 17). در عنوان پيش رو، اين دانش حديثي را به بحث مي نهيم.

1/1. اختصار حديث

اين فرايند که در سخن برخي دانشمندان علم درايه، به دانش اختصار حديث ناميده شده، بهآن معنا است که شخص راوي، بخشي از يک حديث را روايت و بخش ديگر را رها کند.
اين عمل که از آن به «تفريق الحديث الواحد علي الأبواب»، «الاقتصار في الرواية علي بعض الحديث»، و «رواية بعض الحديث» نيز نام برده اند، نزد محدّثان پيشين، به «إبعاض الحديث» مشهور بوده است (مقياس الهداية في علم الدراية: ج 3 ص 254 و 255). حاصل اين تلاش، حديثي خواهد بود که از زوائد غير مقصود، پيراسته، و در مقابل، کاملاً وافي به مراد، و رسا در رساندن معنا است. اختصار بهاين گونه، مورد پذيرش بيشتر محدثان، و فراتر از آن، کارکردي گسترده در کتابهاي ايشان و ديگر دانشمندان داشته و دارد ۱ .

1.. اينکه چنين استفاده اي از حديث، تا چه ميزان صحيح است، ميان دانشمندان علم درايه، اختلاف وجود دارد. ولي آنچه جامع بيشتر ديدگاه ها است، و مي توان توافقي بر آن يافت، آن است که اگر ناقل حديث کسي باشد که شناختي کافي از کلام دارد، و قسمتها را بهگونه اي جدا مي کند که هيچ گونه تعلقي به يکديگر ندارند، تا سبب اختلال سخن شود، و همچنين معناي تکه اي که گفته شده، با حذف تکه اي که بيان نشده، تفاوتي نمي کند، بيشتر درايه شناسان، چنين اختصاري را اجازه داده اند (همان: ص ۲۵۶).

صفحه از 59