گزيده نگاري (با بررسي گزيده مفتاح الفلاح) - صفحه 40

گزارشهاي متعددي را از نوشته هايي مي يابيم که نام نوادر را بر خود گرفتهاند. بنا بر گزارش مرحوم نجاشي، نخستين کسي که قدم در عرصه نوادرنگاري نهاد، و قلم بر اين صفحه فرسود، يار استوار امام باقر و امام صادق(، جابر بن يزيد جُعفي، درگذشته به سال 128 هـ است (رجال النجاشي: ص 128 ش 332) ۱ . در اين ميان، مي توان به ديگر شاگردان امام باقر(، و نيز بزرگاني همچون ابوحمزه ثمالي، درگذشته به سال 150 هـ (رجال النجاشي: ص 115 ش 296) ۲ ، حسين بن ثوير بن أبي فاخته (همان: ص 55 ش 125) ۳ ، خضر بن عمرو نخعي (همان: ص 153 ش 402) ۴ ، محمد بن قيس اسدي (همان: ص 322 ش 880) ۵ ، مسمع بن عبد الملک (همان: ص 420 ش 1124) ۶ نيز اشاره کرد. کساني که شايد برخي از آنها، از نگاه زماني، از جابر نيز پيشتر بوده اند، جز اينکه تاريخي از وفات يا زمان نگارش نوادرشان، گزارش نشده است.
نوادرها، تا بهآنجا فزوني يافتند، که فهرست نگار ماهر و کتاب شناس خبره، مرحوم نجاشي، تقريباً 195 مورد از آنها را، تا زمان خود گزارش مي کند. فقيه الطائفه، شيخ بزرگوار طوسي نيز، به معرفي حدود 60 اثر از آنها، در کتاب ارزشمند فهرست پرداخته، و ابن نديم نيز، از شمارش آن غافل نبوده، و عدد آنها را به حدود 40 مورد مي رساند؛ ولي به نظر مي رسد که عدد اين گونه کتابها، بيش از مقداري باشد که ارباب فهارس، براي ما گزارش کرده اند.
در تبيين معناي نوادر، چنين گفته اند: نوادر، جايگاهي براي احاديثي است که به جهت کم بودن تعداد آنها، در باب مستقلي گنجانده شده اند؛ خواه يک حديث باشد، يا چندين حديثي که تعدادشان اندک است. برخي، علاوه بر آن، ندرت عمل بدين روايات را نيز، مطرح کرده اند. اين معنا، در مورد ابوابي که به عنوان نوادر، به ابواب ديگر کتاب حديثي انضمام مي يابد، صحيح مي نمايد، ولي کتابهاي مستقلي که به عنوان نوادر نگارش يافته است، نمي تواند مصداق اين تعريف باشد. بنابراين، نوادر، در مورد اين کتابها، بايد به معناي ديگري باشد (معجم مصطلحات الرجال و الدراية: ص 184).

1.. کشّي، در مورد او آورده است: يقال: إنتهى علم الأئمة(، إلى أربعة نفر: أولهم سلمان الفارسي، و الثاني جابر، و الثالث السيد، و الرابع يونس بن عبد الرحمن (رجال الكشي: ص ۴۸۵ ح ۹۱۷). و المراد من الجابر، هو الجعفي، لا الأنصاري، کما نصّ عليه جماعة، بل لم نقف علي من احتمل غيره (خاتمة المستدرک: ج ۴ ص ۲۰۷)، و من السيد الحميري، الشاعر المعروف (طرائف المقال: ج ۲ ص ۲۱۲ ش ۶۱).

2.. نجاشي، در مورد او روايت مي کند: عن أبي عبد الله(: أبو حمزة في زمانه، مثل سلمان في زمانه .

3.. نجاشي، درباره اش مي گويد: روى عن أبي جعفر و أبي عبد الله(: ثقة ذكره أبو العباس في الرجال و غيره، قديم الموت.

4.. نجاشي، درباره اش مي گويد: أخبرني عدة من أصحابنا ... حدثنا خضر بن عمرو، عن أبي جعفر و أبي عبد الله(، بأحاديث نوادر له.

5.. نجاشي، درباره اش مي گويد: وجه من وجوه العرب بالكوفة، و كان خصّيصا بعمر بن عبد العزيز، ثم يزيد بن عبد الملك. روى عن أبي جعفر و أبي عبد الله(.

6.. نجاشي، درباره اش مي گويد: شيخ بكر بن وائل بالبصرة، و وجيهها و سيد المسامعة. روى عن أبي جعفر( ، رواية يسيرة، و روى عن أبي عبد الله(، و أكثر و اختص به.

صفحه از 59