بهنظر مي رسد مختارِ او، از ميان قرائات مدوّنه، و يا قرائات ائمه طاهرين(، و به گونه اي بوده که با مختارنگاري مورد نظر ما تناسب داشته است. همچنان که گمان مي رود صبغه کتاب، کاملاً روايي بوده باشد، آن گونه که از بيان شيخ طوسي مشهود است.
نمونه اي ديگر از مختارنگاري را، در عِداد آثار ابن جنيد اسکافي مي بينيم. شيخ طوسي، کتابي را با عنوان حدائق القدس في الأحکام التي اختارها لنفسه ( فهرست الطوسي: ص 393 ش 602)، به او منسوب مي کند. با توجه به سال وفات او، که بنا بر گمان راجح، در دهه هفتاد سده چهارم روي داده ۱ ، مي توان او را در زمره مختارنگاران پيشگام دانست.
ديگر از مختارنگاران نامي، محمد بن حسين، مشهور به سيد رضي، برادر سيد مرتضى، نقيب علويان در بغداد، و درگذشته به سال 406 هـ است، که نجاشي مختارنگاريش را بهنام مختار شعر أبي إسحاق الصابي، به ثبت رسانده است (رجال النجاشي: ص 398 ش 1065).
نمونه ديگر، تلاشهايي است که حسين بن علي مغربي، درگذشته به سال 418 هـ، با نگاشتن سه کتابِ اختيار شعر أبي تمّام، اختيار شعر البحتري و اختيار شعر المتنبّي و الطعن عليه، انجام داده است (همان: ص 70 ش 167).
اما فراتر از همه اين موارد، نمونه بارز اين گونه گزيده نگاري را، مي توان در کتاب اختيار معرفة الرجال شيخ طوسي يافت، که گزينش پسنديده اي از کتاب معرفة الناقلين عن الأئمة الصادقين( شيخ ابو عمرو کشّي است؛ گزيده اي که پس از گذشت قرنها، هنوز آبشخور دانشمندان حديث و رجال است.
مرحوم سيد ابن طاوس، به نقل از نياي اعلاي خويش، شيخ طوسي، در خطبه کتاب، سال نگارش آن را، 456 هـ ذکر کرده، هدف از آن را، چنين بازگو مي کند: هذه الأخبار، اختصرتها من کتاب الرجال لأبي عمرو محمد بن عمر بن عبد العزيز، و اخترت ما فيها ( فرج المهموم: ص 131).
به اعتقاد کتاب شناس ماهر، مرحوم شيخ آقا بزرگ طهراني، نوع پرداخت شيخ طوسي بر اين رجال، تهذيب و زدودن زوائد، مرتب کردن و پيراستن از اغلاط، و شرح حال رجال عامّه بوده است (الذريعة إلى تصانيف الشيعة: ج 10 ص 141 ش 262).
يادآوري اين نکته ضروري مي نمايد که اصل رجال کشّي، به دست ما نرسيده، و اختيار شيخ، موجب پاسداشت بخش قابل توجهي از روايات رجالي اي شده است، که مصدر منحصرشان، رجال کشّي مي باشد. اين رويداد فرخنده، بيانگر ثمره اي از ثمرات گزيده نگاري است.
1.. در موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۴ ص۳۴۷ ش ۱۵۴۳ آمده: يظهر أنّ وفاة المترجم، كانت في العقد السابع من القرن الرابع، لما ذُكر من شهرته و مكانته في أيام معزّ الدولة، المتوفى ۳۵۶ هـ. فيستبعد بقاء المترجم، إلى سنة ۳۸۱ هـ، و يؤيد استظهارنا هذا، قول ابن النديم في الفهرست، عند ترجمته لابن الجنيد، قريب العهد. علماً أنّ الفهرست، صُنِّف في سنة ۳۷۷ هـ .