الکتاب . اين واژه که از نامهاي مشهور قرآن است، در اصل، مصدري است که به معناي اسم مفعول (مکتوب) به کار ميرود؛ يعني نوشته شده.
افزون بر اينها، مجموعهاي از نامهاي غالبي را نيز در بخش پاياني مقاله ميآوريم؛ نامهايي که به صورت ترکيبي، از نام الکتاب يا القرآن با برخي از صفات قرآن، پديد آمدهاند. چنانکه پيشتر نيز گفتيم، اين نامها را در عرف مفسّران و قرآن پژوهان، ميتوان علَمِ بهغلبه براي قرآن شمرد؛ ليکن در ديگر عرفها، چنين غلبهاي يا وجود ندارد و يا ثابت نيست. ساير واژههايي که بر قرآن اطلاق ميگردند، صفات قرآن هستند.
دو. شمار نامهاي قرآن
1. اختلاف در نامگذاري و شمار نامها
علاوه بر اختلاف در اصل و خصوصيات نامها و صفات قرآن ـ که ناشي از اختلاف در تعريف آنهاست ـ ، در شمار آنها و نيز در واژگان آنها نيز اختلاف فاحشي به چشم ميآيد. براي برنمودن مقدار و چگونگي اختلافات مفسّران و پژوهشگران علوم قرآني، نمونههايي از گفتارشان را نقل ميکنيم:
1. طبري ميگويد:
إنّ الله ـ تعالي ذکره ـ سمّي تنزيله الذي أنزله علي عبده محمّد( أسماء أربعة: منهنّ القرآن ... ومنهنّ الفرقان ... ومنهنّ الکتاب ... ومنهنّ الذکر ... (جامع البيان : ج 1 ص 67 ـ 70).
عبارت از مرحوم طبرسي و ماوردي و ابن عطيه (مجمع البيان : ج 1 ص 41. نيز ر.ک : علوم القرآن عند المفسّرين : ج 1 ص 25 ـ 31، به نقل از طبري در جامع البيان : ج 1 ص 94).
2. ابن عربي:
اِعلم أنّ الله أنزل هذا القرآن ... و جعله کلمات و آيات و سُوَراً، و نوراً و هدي و ضياءً و شفاءً و رحمةً و ذکراً و عربياً و مبيناً و حقّاً و کتاباً و محکماً و متشابهاً و مفصَّلاً، ولکلّ اسمٍ ونعتٍ من هذه الأسماء، معني ليس للآخر، وکلّه کلام الله ... فلهذا سمّاه بهذه الأسماء کلّها ... وجعله قرآناً؛ أي طاهراً جامعاً لهذه المعاني کلّها (ر.ک : علوم القرآن عند المفسّرين : ج 1 ص 31 ص 35، به نقل از: رحمة من الرحمن : ج 1 ص 8 ـ 11).
3. ابن تيميه 47 نام از نامهاي مذکور در قرآن را برشمرده و با چند نام ديگر که از احاديث ضميمه نموده، آنها را به بيش از پنجاه نام رسانده است. شيذله در کتاب البرهان ، از خود قرآن 55 نام براي آن استخراج کرده است (الإتقان في علوم القرآن : ج 1 ص 178. نيز ر.ک: علوم القرآن عند المفسّرين : ج 1 ص 38، به نقل از: دقائق التفسير : ج 1).