نام‌ها و صفات قرآن از نگاه کتاب و سنّت - صفحه 4

در يک بحث، واژه‌ها و اصطلاحات مطرح در آن را يکسان به کار ببرند. ناهماهنگي در کاربرد اصطلاح اسما و صفات قرآن، ابهاماتي را در تعريف اسما و صفات و نيز اختلافاتي را در شمار آنها موجب شده است و چه بسا همين مشکل، سبب لغزش برخي از پژوهشگران قرآني گردد.
اين مقاله، در دو بخش سامان يافته است: يک . معاني نام‌ها و صفات قرآن؛ دو. شمار نام‌ها و صفات قرآن.

يک. معاني نام‌ها و صفات قرآن

1. اختلاف در تعريف اسم و صفت

اسم در تداول عرف و لغت، واژه‌اي است که بر چيزي دلالت کند و نشانه‌اش باشد تا آن را از همگنان، مشخّص نمايد، و به آن چيز، مسمّا گويند.
صفت نيز عبارت است از کيفيت و حالتي که چيزي، داراي آن است و نشانه‌اي که با آن چيز همراه است و بدان شناخته مي‌شود. به واژه‌اي که دلالت بر آن حالت مي‌کند نيز، صفت مي‌گويند. ۱
اجمالاً مي‌توان گفت که در عرف دانشوران صرف و نحو، به عنوان‌هايي چون عالم و قادر ـ که بر ذاتي داراي وصف علم يا قدرت دلالت مي‌کنند ـ ، صفت و به خود علم و قدرت و مانند اينها، اسم مي‌گويند. بر عکس، در عرف علماي کلام و عرفان نظري، ۲ اسم عبارت است از کلمه‌اي که بر ذات يا بر ذاتِ داراي وصفي، دلالت کند و صفت ، به خود آن وصف و کمال يا به کلمه دالّ بر آن وصف، اطلاق مي‌گردد. به عبارت ديگر، اسمْ آن است که خود به خود، ۳ قابل حمل بر ذات باشد؛ مانند الله، عالم، عليم، قادر و مانند اينها. ولي صفتْ آن است که خود به خود، قابل حمل بر ذات نباشد؛ ۴ مانند اِلهيت، علم، قدرت و مانند اينها.
امّا کاربرد اسما و صفات در احاديث، طبق اصطلاح خاصّي نيست؛ بلکه اساساً احاديث تقدّم زماني بر پيدايي اين اصطلاحات دارند. از اين رو، اسم و صفت، به همان معناي لغوي و عرفي‌شان

1.. ابن فارس مي‌گويد: الصّفةُ الأمارة اللازمةُ للشّيء (معجم مقاييس اللغة: ذيل وصف ) و راغب مي‌گويد: الوصفُ ذکرُ الشيء بحليته ونعته؛ والصفةُ الحالة التي عليها الشيء من حليته ونعته ( المفردات: ذيل وصف ).

2.. الإسم عرفاً لفظ دالّ علي الذات والصفةٍ معاً، ک الرحمن والرحيم ، و الله اسمٌ دالّ علي الذات الواجب، فهو اسم للذات، وفي اصطلاح أهل السلوک، ليس لفظاً يدلّ علي شيء بالوضع، بل هو اسم الذات للمسمّي باعتبار الصفة (موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون: ج ۱ ص ۱۸۱). نيز ر.ک : الشواهد الربوبية في المناهج السلوکية: ص ۴۳ ـ ۴۴؛ الإشراق الثامن في الفرق بين الاسم والصفة؛ شرح الأسماء الحُسني: ص ۴۱؛ الإرشاد إلي قواطع الأدلّة في اُصول الاعتقاد: ص ۱۵۸.

3.. يعني: به حملِ هو هو به ذات نسبت داده شود و بر آن اطلاق گردد، چنان که مثلاً گفته مي‌شود: هو العالم ، هو القادر ، نه به حمل ذو هو .

4.. يعني: ‌اگر بر ذات اطلاق گردد، به حمل ذو هو بر آن اطلاق مي‌گردد، نه به حمل هو هو . مثلاً گفته مي‌شود: الله ذو علم يا له القدرة .

صفحه از 20