4. اقسام و ويژگيهاي اسم
يکي از ويژگيهاي اسم، که آن را از صفت ممتاز ميسازد، اين است که معمولاً اگر بخواهند چيزي را به کسي نسبت دهند ـ يعني از او به صورت مسند اليه ياد کنند ـ و تنها نظر به خود او داشته باشند، با اسم از او ياد ميکنند ـ خواه اسمِ علم و خواه کنيه يا لقب ـ ؛ ولي از صفات، عمدتاً در جايي بهره ميگيرند که بخواهند به وصف عنواني و خصوصيات معنايي آن، توجّه دهند؛ هر چند در چنين مقامي، گاهي از کنيه و لقب و علمِ به غلبه نيز استفاده ميکنند.
البتّه اسم، ويژگيهاي ديگري نيز دارد که ذيلاً در خلال سخن از اقسام اسم ـ خصوصاً در توضيحات مربوط به علمِ به غلبه و لقب و کنيه ـ و نيز در مباحث تعيين نام اصلي قرآن و تعين نامهاي غالبي ذکر ميگردد.
تا آن جا که به بحث ما مربوط ميشود، ميتوان گفت که اسم، بر سه قسم است: کنيه و لقب و عَلَم، که علم نيز خود، بر دو نوع است: علَم خاصّ و علَمِ به غلبه.
1 . کنيه، نامي است که در پرهيز از تصريح به نام شخص و براي احترام و تکريم و گاهي براي تحقير، به کار ميرود و معمولاً با افزودن اب يا اُمّ به نامي ديگر، ساخته ميشود.
2 . لقب، لفظي است که با انگيزه مدح يا ذمّ، بر کسي يا چيزي گذاشته ميشود و همانند عَلَم، بر او اطلاق ميگردد؛ خواه مشتقّ باشد و خواه اسم اشيا و حيوانات و يا چيزي که در حکم اينها باشد.
3 . علَم يا اسم خاصّ، لفظي است که براي کسي يا چيز مشخّصي، تعيين گردد و يا لفظي است که بدون عنايت به معنايش، در اثر کثرت استعمال، به مرور، براي آن کس يا چيز خاص، متعين شود و نام اصلي آن گردد.
4 . علمِ به غلبه، صفتي است که در کثرت استعمال، چنان اختصاصي به آن شخص پيدا ميکند که در کاربردش براي او، بسا توجّه و عنايتي به معناي وصفي آن لفظ نباشد؛ يعني متکلّم، بيآن که توجّه و عنايتي به معناي وصفي آن داشته باشد، آن را استعمال کند و مخاطبان نيز ـ در عرف عامّ يا عرف خاصّ ـ با شنيدنش، بيتأمّل، متوجّه آن گردند.
البتّه لقب و کنيه نيز ميتوانند علَمِ بهغلبه گردند؛ ليکن در کنيه، متروک شدن علَم خاصّ و به کار رفتن کنيه به جاي آن، شرط است تا متکلّم و مخاطب از کاربرد کنيه، به معناي کنيه، يعني ابُوّت و تکريم يا تحقير توجّه پيدا نکند. همچنان که لقب نيز زماني علَمِ به غلبه ميگردد که از کاربردش، توجّه به معناي مفاد لقب ـ يعني مدح و ذمّ ـ پيدا نشود و اين، زماني است که يا علَم خاصّ، متروک گردد و يا لقب نيز به اندازه علَم خاصّ، به کار برود.
پس آنچه در کتب تفسير و علوم قرآن، با عنوان نامهاي قرآن و اوصاف آن آمده، ميتواند چهار وجه را در بر بگيرد: نام اصلي يا علم خاصّ، علمِ بهغلبه، لقب، صفت.