عقل از ديدگاه ملا صالح مازندراني - صفحه 27

سخن، کارکرد عقل بر پايه تعريف پيشين، در بستر بدن و ارتباط آن با مادّه بروز مييافت؛ امّا عقل در اين جا، هم در ذات و هم در کارکرد خود، از مادّه بيگانه است و با آن ارتباطي ندارد. نيز بر پايه اين تعريف، همان گونه که نفس ناطقه با بدن در ارتباط است و آن را در راه کمال يا ضلال به پيش ميبرد، خود اين نفس ناطقه نيز از سوي جوهرِ بيگانه با مادّه ‌‌(که همان عقل بر پايه تعريف دوم است‌‌) اداره ميشود. ميتوان ارتباط ميان عقل با تعريف اوّل را با بدن، و نيز پيوند ميان عقل به معناي دوم با عقل به معناي اوّل را با نمودار زير روشنتر ساخت.

وي يکي از ويژگيهاي اين جوهرِ مفارق از مادّه را کثير العدد بودن آن ميداند و در توضيح آن، چنين مينگارد:
وإنّه کثير العدد لا مثل کثرة الأشخاص المندرجة تحت نوع واحد و لا مثل کثرة الأنواع المندرجة تحت جنس واحد لأنّ تلک الکثرة من توابع المادّة و العالم القدسي منزّه عنها، بل هي مراتب وجوديّة نورانية بسيطة مختلفة في الشدّة و الضعف في النورية متفاوتة في الکمال والقرب إلي نور الأنوار ‌‌(همان جا). اين عقل، کثير العدد است؛ امّا نه آن گونه که اشخاصِ گوناگون، زير عنوان يک نوع قرار ميگيرند، ۱ و نيز نه آن گونه که انواع فراوان، زير مجموعه يک جنس واحد قرار ميگيرند؛ ۲ زيرا چنين کثرتهايي از لوازمات مادّه است و عالم قدس، والاتر از اين لوازمات

1.. از نگاه منطقي، هر يک از انسانها به تنهايي، يک شخص هستند که زير نام کلّي حيوان ناطق قرار مي‌گيرند. حيوان ناطق در اين جا، نوع اين اشخاص به شمار مي‌آيد. منطقيان در تعريف نوع گفته‌اند: نوع، آن کلّي ذاتي‌اي است که بيانگر تمام ذات يا حقيقت شيء است. بر اساس اين تعريف، هر گاه از چيستي ( ماهيت) افرادي که حقيقت آنها يکي است پرسيده شود ـ بدين گونه که مثلاً پرسيده شود: حسن، پرويز و احمد چه هستند؟ ـ ، آنچه در پاسخ به چنين سؤالي ذکر خواهد شد، نوع خوانده مي‌شود. در پاسخ بدين سؤال، بديهي است که بايد گفت: آنها انسان‌اند ( ر.ک : مباني منطق، محمّد علي اژه‌اي: ص ۴۴).

2.. منطقيان، در شناسايي جنس گفتهاند: جنس، آن کلّي‌اي است که در پاسخ به سؤال از چيستي افراد مختلف الحقيقه ذکر شود. براي نمونه، اگر از چيستي يا ماهيت مجموعهاي شامل يک چوپان، يک گله گوسفند و يک سگ سؤال شود ـ که هر يک نوع جداگانه هستند ـ ، پاسخ مناسب، به ناچار پاسخي است که تنها بخشي از حقيقت آنها ـ يعني حقيقت مشترک ميان آنها ـ را بيان کند. در پاسخ اين پرسش، بايد کلّي حيوان را که بيان کننده حقيقت مشترک آنهاست، مطرح کرد. کلّي حيوان در اين جا، جنس ناميده مي‌شود که خود آن نيز انواع بي‌شماري؛ همچون انسان، سگ، گوسفند، گاو و ... را شامل مي‌شود ( همان: ص ۴۴).

صفحه از 43