عقل از ديدگاه ملا صالح مازندراني - صفحه 30

مفارق، به گونه‌اي است که از آن، اعتقاد به صادر اوّل و عقول عشره و ... لازم نمي‌آيد . از اين رو، شايد بتوان اين رويکرد شارح را گونه‌اي جعل اصطلاح ناميد.
نکته مهمّي که گفتني است، آن که وي تنها درباره حديث جنود، احتمال اراده معناي دوم را آورده است؛ ولي در همه احاديث ديگر، عقل را جز به معناي نفس ناطقه، به کار نبرده است.

2 . مراتب عقل

چنان‌که گفتيم، ملا صالح مازندراني براي هر يک از دو عقل، مراتبي را به نمايش نهاده است؛ امّا در اين ميان، مراتب عقل به معناي نخست، از سوي شارح بسيار روشن‌تر مطرح شده است و هر مرتبه، نامي و حالتي يافته است. وي در جايگاه بازشناسي عقل به معناي نخست ‌‌(يعني همان نفس ناطقه‌‌)، چنين مي‌نويسد:
و له مراتب متفاوتة و حالات مختلفة في القوة و الضعف و هي ستّة: أوّلها: حالة الإستعداد الصِرف للکمالات. و ثانيها: حالةٌ بها يشاهد الأوّليّات. و ثالثها: حالة بها يشاهد النظريّات من مرآت الأوّليّات. و رابعها: حالة بها يشاهد تلک النظريات بعد زوالها من هذه المرآة واختزانها من غير کسب جديد، و هذه الحالة حالةُ علم اليقين و هي حالةٌ بها يشاهد الصُوَر العلميّة و المطالب اليقينيّة في ذاته. و خامسها: حالة عين اليقين، و هي حالة ]بها[ يشاهد تلک الصُوَر و المطالب في ذات المفيض. و سادسها: حالة حقّ اليقين و هي حالة بها يتّصل بالمفيض اتّصالاً معنوياً و تلاقي به تلاقياً روحانياً، و هذه الحالة هي أعظم الحالات البشريّة (همان ج1 ص 66). ۱
عقل مراتب و حالاتي گونه‌گون ـ از نظر شدّت و ضعف ـ دارد. عقل شش مرتبه دارد :
1. مرتبهاي که در آن، تنها آمادگي محض براي دريافت کمالات را دارد. 2. حالتي که بديهيّات ۲ را بدان مشاهده ميکند. 3. حالتي که ميتواند نظريات ۳ را نيز در آينه بديهيات بنگرد. 4. حالتي که ميتوان نظريات را پس از کنار رفتن آن آينه ‌‌(بديهيات‌‌)، باز هم مشاهده کند و آنها را نگاه‌داري کند؛ بي آن‌که به دريافتي دوباره نيازمند باشد. اين حالت را علم اليقين مينامند که در اين حالت، نفس مي‌تواند صورت‌هاي علمي و مطالب يقيني را

1.. آنچه شارح چونان مراتب عقل آورده است، عيناً همان مراتبي است که حکيمان براي عقل مي‌آورند. براي نمونه، سنجشي ميان آنچه شارح آورده با ديدگاه قاضي عضد الدين ايجي در المواقف، اين نکته را آشکارا بر مي‌نمايد. پس از اين، در اين باره بيشتر سخن خواهيم گفت. (ر.ک : المواقف: ج ۲ ص ۸۳. و نيز کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد: ص ۳۴۰).

2.. بديهي در اصطلاح منطق صوري، به مفهومي گويند که حصول آن، متوقّف بر کسب و نظر نباشد و در اين معنا، مرادف ضروري و در برابرِ نظري است. بديهيات ، نخستين مرحله حرکت فکر به سوي مبادي و مرادات به شمار ميآيد ( با استفاده از مدخل بديهيات به قلم جعفر سجّادي در دايرة المعارف بزرگ اسلامي: ج ۱۱ ص ۶۰۴).

3.. نظريات ، آن دسته از دانشهاي انسان است که از راه بديهيات کشف ميشوند. به ديگر سخن، براي پي بردن بدان‌ها، تنها تصوّر آنها کافي نيست؛ بلکه استدلال نيز بايد همراه آن باشد ( الأسفار الأربعة: ج ۴ ص ۴۲۰).

صفحه از 43