عقل از ديدگاه ملا صالح مازندراني - صفحه 34

در شرح اندرزهاي امام کاظم( به شاگرد برجسته خويش هشام بن حکم، آن گاه که امام( حکمت را در آيه ارجمند و لقد ءاتينا لقمن الحكمة ‌‌(لقمان : آيه 12‌‌)، به الفهم و العقل تفسير ميفرمايد، شارح چنين مينگارد:
اطلاق حکمت بر فهم و عقل، به دو گونه ميتواند انجام پذيرد: اگر مراد از حکمت، چيزي باشد که از جهل منع مي‌کند يا انسان را از زشتيها دور و به کرامت نزديک ميسازد، در اين صورت، اطلاق حکمت بر فهم و عقلْ درست است؛ زيرا عقل و فهم نيز همان کار را انجام ميدهند، و اگر مراد از حکمت، مطلق علم يا علم به دين يا شناخت حقايق اشيا و تخلّق به اخلاق نيک در نيرو و توان بشر باشد ... ، باز هم اطلاق آن بر عقلْ درست است؛ چرا که عقل در اين جا، عقل بالفعل است و در اين صورت، اطلاق حکمت بر عقل، از گونه اطلاق حالّ بر محلّ يا اطلاق اثر بر مبدأ و مؤثّر خواهد بود. ‌‌(همان: ج 1 ص 143‌‌).
براي روشن شدن بخش پاياني اين سخن شارح، بيفزاييم که بر پايه تعريفي که وي از عقل بالفعل به دست داده بود، اين مرتبه از عقل است که سبب پيدايش دانشهاي نظري انسان ميشود؛ چون خوانديم که بر پايه تعريف، عقل بالفعل مرتبهاي است که در آن، نفس انساني نظريات را در آينه بديهيات و از راه به کارگيري آنها به دست ميآورد. از اين رو، ميتوان گفت که عقل بالفعل، جايگاه يا سبب پيدايش چنان دانشهايي است و از اين رو، ميتوان حکمت را ـ اگر آن را به معناي دانش بگيريم ـ به قرينه سببيّت يا حاليّت، به عقل تفسير کرد .
از آنچه خوانديم، در مييابيم که:
1. حکمت و عقل در احاديث، گاه به جاي يکديگر به کار رفتهاند.
2. چنان مينمايد که از نگاه شارح، ميتوان مفاهيمي را که از ثمرات و پيامدهاي عقل به شمار ميآيند، عقل ناميد. در اين صورت، مي‌توان گفت که مراد از عقل، مفاهيمي ديگر است که با آن ارتباطي از گونه علّت و معلول يا مانند آن دارند. از آن سو، ميتوان مفاهيمي مانند حکمت را که در احاديث يا قرآن به کار رفته‌اند، به جاي عقل به کار برد. آنچه اين کار را جايز ميسازد، وجود گونه‌اي ارتباط ميان عقل با آن مفاهيم است و روشن است که اگر چنين ارتباط و نسبتي وجود نداشته باشد، اين دو دسته نام‌گذاري، نادرست و ناروا خواهند بود.

6. پاسخ به يک پرسش

اکنون که سخن بدين جا کشيد، شايسته است به پرسشي مهم درباره چگونگي افزايش مراتب عقل، پاسخ گوييم.
اگرچه پايينترين درجه عقل ـ که همان استعداد و آمادگي به دست آوردن کمالات است ـ از سوي خداوند به انسان‌ها داده مي‌شود؛ ولي آيا راهيابي عقل به مراتب والاتر ـ که از راه کسب معارف انجام مي‌گيرد ـ ، موهبتي از جانب خداوند است يا دستاوردي است که انسان در نتيجه

صفحه از 43