از نگاه شارح، راز اين برتري، در چند نکته نهفته است. نخست آنکه عقلِ عابدي که جاهل باشد، ۱ در بستري مادّي سير ميکند و از اين رو، هميشه به پيرايههاي عالَم مادّه آلوده است؛ ولي عقل عالم، در گستره نشانههاي شريعت رشد مييابد و با معارف الهي خو ميگيرد. نکته ديگر آنکه بهره عبادت عابد، تنها به خود او باز ميگردد؛ ولي از دانش عالم، همگان سود ميبرند. سوم آنکه عقل عابد، در مرتبه عقل هيولايي درمانده است؛ ۲ ولي عقل عالم، به مرحله عقل بالفعل يا بالاتر رسيده است، و برتري دومي بر اولي، نزد ژرفنگران روشن است.
باري، به همين علّتهاست که به باور ملا صالح مازندراني، عالم را وارث انبيا( دانستهاند که در جايگاه آنان قرار ميگيرد و هم از اين روست که نسبت وي به ديگران، چون نسبت پيامبران به ديگر مردمان است. (شرح اُصول الکافي : ج 2 ص 35).
12 . يادآوري چند نکته
در پايان اين سياهه، يادکرد چند نکته را بايسته ميدانم:
1. گستره اين نوشتار، شرح مرحوم ملا صالح بر کتاب عقل و جهل از الکافي بود. ديدگاههاي شارح را درباره موضوعات پيشگفته مرتبط با عقل، در همين گستره پي گرفتيم. گرچه اين احتمال وجود دارد که شارح در بخشهاي ديگرِ شرح خود، نکتهاي درباره عقل آورده باشد که در اين گستره بدان اشاره نشده باشد يا مطلبي را افزوده باشد که قيد و تبصرهاي بر مطالب اين نوشتار باشد؛ ولي چنان مينمايد که اين احتمال، چندان اندک است که ميتوان با آسودگي خاطر، مطالب ياد شده را به پاي شارح نگاشت.
2. در اين نوشته، خواست ما سنجش ميان ديدگاههاي ملا صالح با ديگر شارحان اصول الکافي، يا ديگر دانشوران اسلامي نبوده است. گو اينکه به فراخورِ سخن و محدوديت حجم اين نوشتار و وقت اين ناچيز، در چند جا، ديدگاههاي برخي از دانشيان حکمت را نيز آوردهايم.
3. خواست اصلي اين نوشته، به دست دادن گزارشي درست و همه جانبه، از ديدگاههاي شارح و ارائه تحليلي هماهنگ با ديدگاههاي وي بوده است. از اين رو، بررسي انتقادي ديدگاههاي شارح، از گستره وظيفه اين نوشته بيرون بوده است؛ اگر چه در برخي نمونهها، ديدگاههاي شارح را به نقد نيز کشيدهايم.
4. با همه آنچه گذشت، اين نوشته را خالي از هر گونه کاستي و ناراستي نميدانم و از خوانندگان ارجمند ميخواهم که انتقادهاي خود را يادآوري کنند تا چراغي فرا راه آينده باشد.
1.. البتّه دقّت شود که در اين جا، جاهل بودن از نگاه اهل بيت( و با ملاکي که در احاديث آمده، مورد نظر است.
2.. البتّه نميتوان گفت که عقل هر عابدي، الزاماً در همين مرحله مانده است؛ ولي دست کم اين نکته را ميتوان پذيرفت که عقل عابد، در مراحل آغازين عقل متوقّف مانده و به درجات بالاتر نرسيده است.