نقد و بررسی طرحوارههای تصوری قرآن در نهجالبلاغه
سال
/ شماره پیاپی
/
صفحه
93-108
چکیده :
در پژوهشهای زبانشناسان شناختی معاصر، استعاره مجموعه ای از فرآیندهای ذهنی-زبانی است که ناشی از نگرش مفهومی و ذهنی در برخورد با اشیاء و محیط پیرامون است. در قرآن بسیاری از مفاهیم انتزاعی در قالب مجموعه ای از مفاهیم عینی بر پایۀ طرحواره های تصوری نمود یافته است. چنین عملکردی در ساختار استعاری آیات، امکان درک پدیده های انتزاعی آموزه های قرآنی را از طریق انطباق استعاری پدیده های فیزیکی که ماهیتی قابل ادراک دارند فراهم میسازد. از آنجا که کلام امام علی(ع) در نهجالبلاغه در راستای آموزه های معرفتی و نیز اعجاز بیانی منحصر بهفرد قرآن است؛ از اینرو اغلب استعاره های به کار رفته در کلام ایشان با الهام از قرآن و به منظور تفهیم پدیده های انتزاعی در قالب تصاویر حسی است که حضرت(ع) با الگوگیری از ساختهای استعاری آیات از طریق انطباق استعاری پدیدههای قابل ادراک از یک حوزۀ مفهومی برای شناخت حوزۀ مفهومی دیگر بهره میبردند؛ به گونهای که شیوۀ بیان ایشان در طرح مفاهیم، تداعی کنندۀ سبک بیانی قرآن است. بر این اساس در پژوهش حاضر، آن دسته از ساختارهای استعاری نهج البلاغه که منطبق با الگوهای استعاری مطرح از سوی زبانشناسشناختی، مارک جانسون است در قالب سه طرحوارۀ «حرکتی»، «حجمی» و «قدرتی» ارزیابی میگردد. در این راستا با توجه به موضوع موردنظر، به آن دسته از طرحوارههای تصوری در نهج البلاغه پرداخته میشود که ماهیت آنها برگرفته از استعاره های مفهومی قرآ ن کریم است. در این میان، کارکرد استعاره های قرآنی در قالب طرحواره حرکتی از بسامد بالاتری نسبت به سایر طرحواره ها در نهج البلاغه برخوردار است.
کلیدواژههای مقاله :نهجالبلاغه؛ استعاره مفهومی؛ طرحوارههای تصوری