جبلعامل باز گشت و پس از چندي به رحمت ايزدي پيوست. پس از آن محمّد جواد، به همراه دو برادرش ـ که يکي کوچکتر و ديگري بزرگتر از او بودند ـ ، روزهاي سخت زندگي را آغاز کردند.
محمّد جواد، از همان کودکي تلاش کرد تا روي پاي خود بِايستد و مدّتي را به دستفروشي کتاب پرداخت. او تشنه فراگيري دانش بود. لذا براي تحصيل، عازم نجف شد و دوره سطح را در آن جا گذراند و در دروس مرحوم آية الله خويي، شيخ عبد الکريم مغنيه (برادر بزرگترش)، محمّد سعيد فضل الله، شيخ محمّد حسن کربلايي و سيد حسين حمّامي، شرکت جست. او در سال 1936 م، به جبل عامل باز گشت و به فعّاليتهاي علمي و تبليغي پرداخت. در سال 1949 م، به عنوان مستشار دادگاه عالي جعفري، عازم بيروت شد و از سال 1951 تا 1956 م، رياست آن را بر عهده داشت. وي در اين مدّت، اصلاحات بسياري در قوانين قضايي و در پذيرش قضات، صورت داد. مغنيه، از سال 1384 ق، از بيماري قلبي رنج ميبرد و سرانجام در نوزدهم محرّم 1400، در لبنان، دار فاني را وداع کرد. جسد وي به نجف اشرف، منتقل شد و پس از اين که آية الله خويي بر وي نماز گزارد، در حرم امام علي( دفن گرديد. آن روز، نجف اشرف، تعطيل شد («التفسير الکاشف»، محمّد بهرامي؛ گلشن ابرار: ج 3 ص 451 ـ 464).
از مرحوم مغنيه، آثار بسياري به صورت مقاله و کتاب، بر جاي مانده که بالغ بر شصت اثر است و بارها به چاپ رسيدهاند. کتابهاي مرحوم مغنيه، در زمينههاي فقه، تاريخ، تفسير، معارف، حديث و ديگر علوم اسلامي بوده است. اثر او در تفسير، الکاشف است که در اين نوشتار، به معرّفي آن و بررسي رويکردهاي آن ميپردازيم. البته او در حوزه تفسير، دو تأليف ديگر نيز دارد که عبارتاند از: إرشاد القرآن و التفسير المبين که کتاب اخير، بسيار مختصر است و به قول خود مفسّر، مخصوص مخاطبان عام، نگارش يافته است و مفسّر با تأليف اين اثر، خواسته تا خوانندگان قرآن مجيد، از فيض تفسير و برخورداري از معاني آن، بينصيب نمانند.
ويژگيهاي کلّي تفسير «الکاشف»
با تتّبع در تفسير الکاشف، ويژگيهايي به چشم خورند که اين تفسير را از ديگر تفاسير، متمايز ميسازند. اينک، به اختصار به ويژگيهاي اين تفسير ميپردازيم:
1. برخورداري از نثري شيوا و روان
مهمترين ويژگي اين تفسير، نثر شيوا و روانِ آن است که بر تمام تفسير، حاکم است و خواننده، سخن وي را به آساني متوجّه ميشود.
2. استفاده از شيوه پرسش و پاسخ
آنچه اين مجموعه تفسيري را از ديگر تفاسير، تا حدودي متمايز ميسازد، شيوه ابداعي مؤلّف در بيان مقصود آيه است. او در ابتدا، ابهام و مشکل را به صورت سؤال، مطرح ميکند و سپس با