مورد استفاده وي، ميتوان اينها را نام برد: مجمع البيان مرحوم طبرسي، التفسير الکبير فخر رازي، تفسير المراغي، المنار شيخ محمّد عبده، البحر المحيط ابو حيان اندُلسي، تفسير الطبري، آلاء الرحمان شيخ محمّد جواد بلاغي، الدُرُّ المنثور سيوطي، روح البيان شيخ اسماعيل ياحقّي و ... .
بررسي رويکردهاي تفسيري مغنيه در «الکاشف»
الف) رويکرد تربيتي ـ اجتماعي
رويکرد اکثري اين تفسير (اگر نگوييم رويکرد اصلي آن)، بر پايه توجّه به تربيت اجتماعي و فردي انسان، استوار است. اگر چه ممکن است گفته شود که به خاطر جنبه هدايتي داشتن قرآن، طبعاً جملگي مفسّران، اين رويکرد هدايتي و تربيتي را دارند و نميتوان آن را به عنوان رويکردي مستقل، تنها براي مغنيه برشمرد.
بايد گفت که اگر چه قرآن، کتاب هدايت نسان به سوي کمال و سعادت است و مفسّران آن نيز، بي شک، انگيزهاي جز مفيد بودن تفسير خود براي هدايت و تربيت مخاطبان خود ندارند؛ ولي تصريح مغنيه بر بيان دغدغههاي خويش در مقدّمه کتاب و در پيش گرفتن چنين رويکردي در تمام تفسير، تفسير وي را از ديگر تفاسير در اين زمينه، متمايز ميسازد؛ دغدغهاي که گاه به مناسبت موضوع آيات، مفسّر را وادار به نگارش ميکند تا مگر بتواند با انتقال دغدغه خود به ديگران، راه علاجي براي اين معضل اجتماعي ـ که همانا دور افتادن نسل جوان از تربيت ديني و سيل تهاجم فرهنگي به اين قشر است ـ ، انديشيده شود.
مرحوم مغنيه، قبل از پرداختن به تفسير آيات، دغدغه اصلي خود را از معضل موجود در جامعه به صورت پرسش و پاسخ، مطرح ميکند؛ جوانب مختلف اين پرسش را که: چرا نسل امروزي، به سان نسلهاي گذشته، نسبت به ارزشهاي ديني، اهتمام و توجّهي از خود نشان نميدهند؟ او ميگويد که ملّتهاي مسلمان، در صورتي به ارزشهاي اصيل خود تکيه خواهند داشت که آبشخور آنها، تنها کتاب خدا و سنّت پيامبر خدا باشد، نه تعليمات سوسياليستي و وجودگرايي و نژادي.
وي در ادامه ميگويد: از اين روست که تعاليم ديني، در اذهان بسياري از مردم، کاملاً روشن است و عقل سليم آنها، پذيراي اين امر و نهي است ... و اين، بدان معناست که ارزشهاي اجتماعي، جز در موارد نادر، همان ارزشهاي ديني هستند. همچنين وظايفي را براي عالمان، بيان ميکند که در مدارس، کلاسهاي آموزش قرائت، حفظ و تفسير قرآن، داير شود و بعد از اخلاص عمل در اين کار، وظيفهاي عمومي براي همه عالمان و انديشمندان، بر ميشمارد و آن، چنين است که بايد حقايق ديني را روشن کنيم و آنها را براي فهم عموم مردم، چه از طريق سخنراني، و چه با نگارش مقالات و انتشار نشريات، به گونهاي ساده، بيان کنيم. آنچه از عبارت مقدّمه کتاب، برداشت ميشود که رويکرد غالبي وي در تفسيرش بوده، اين عبارت وي است که ميگويد: