فَترت وحي يا طبيعت وحي؟ - صفحه 52

بود. وقتي درباره ايشان پرس و جو مي‌کند، او را فرزند پيامبر خدا( معرّفي مي‌کنند که هر سال، يک روز بر خواصّ خود، ظاهر مي‌شود و با آنان، سخن مي‌گويد. وي جلو مي‌رود و از ايشان، ارشادي مي‌طلبد. ايشان مي‌فرمايد:
من مهدي‌ام، قائم الزمان؛ کسي که زمين را از عدل پُر مي‌سازد، چنان‌که از جور، پُر شده است. به تحقيق، زمين از حجّت، خالي نمي‌ماند و انسان‌ها، در فترت باقي نمي‌مانند، و اين، امانتي است که جز برادرانت از اهل حق، در مورد آن سخن نمي‌گويند (همان‌جا).

2ـ3. فترت در نزول آيات وحياني

ابن کثير (م 774ق)، در تعريف اين نوع فترت، چنين گفته است:
فترت وحي، احتباس و عدم تتابع و توالي در نزول است (البداية و النهاية: ج 3 ص 23).
ابن حجر (م 52 ق) نيز آن‌ را چنين بيان کرده است:
تأخير زماني در نزول وحي به پيامبر اکرم( براي رفع بيم و ترس از ايشان و اشتياق وي به بازگشت وحي (فتح الباري في شرح صحيح البخاري: ج 1 ص 26).
در مصاديق اين نوع فترت، با توجّه به نقل‌ها، مي‌توان به آغاز نزول وحي، قبل از سوره ضحي و قبل از سوره کهف، اشاره کرد که يک به يک، بررسي مي‌کنيم.

2ـ3ـ1. فترت در آغاز نزول وحي (ميان سوره علق و مدّثر)

بر اساس روايات معصومان( و اقوال صحابيان و تاريخ‌نگاران، در 27 ماه رجب سيزده سال پيش از هجرت (609 م)، حضرت محمّد(، در حالي‌که چهل سال داشت، به نبوّت مبعوث شد (الکافي: ج 4، ص 149)؛ امّا دعوت به دين مبين اسلام، سه سال به صورت مخفيانه صورت گرفت و ايشان، امر رسالت را پوشيده مي‌داشت (تاريخ اليعقوبي: ج 2 ص 19) تا با نزول ( فَاصدَع بما تؤمر ( (حجر: آيه 94) بر فراز کوه صفا اِعلان گرديد (السيرة النبوية، ابن هشام: ج 1 ص 280).
آنچه در اين مقاله مورد نظر ماست، کيفيت و زمان فترت و انقطاع وحي در بدء نزول است.
بيشتر مفسّران و علماي علوم قرآن، از نزول اوّلين آيات (1 ـ 5 سوره علق) تا نزول سوره مدّثر را دوران فترت سه ساله نزول وحي دانسته‌اند؛ امّا قول ديگري، اين مدّت را چند روز (أياماً) بيان داشته است (الطبقات الکبري: ج 1 ص 196). در اين ‌جاست که احتمالاتي در مورد نزول سوره علق به وجود مي آيد:
ـ بر اساس ديدگاه نخست، آيات سوره علق بايد مقارن با بعثت پيامبر( در 27 رجب نازل شده باشد، به طوري که پس از آن سه سال، نزول وحي متوقّف گرديده باشد (دوره دعوت مخفيانه به اسلام)؛

صفحه از 60