فَترت وحي يا طبيعت وحي؟ - صفحه 54

در مجموع، قول دوم، صرف نظر از کثرت نقل قول اوّل، منطقي‌تر به نظر مي‌رسد، مگر آن‌که در قول اوّل، چنين فرض نماييم که عبارات ( اقرأ باسم ربّك الّذي خلق خلق الإنسان من علق اقرأ و ربّك الأكرم الّذي علّم بالقلم علّم الإنسان ما لم يعلم (، نه در مقام آيات قرآن کريم، بلکه در پاسخ «ما اقرأ؟» حضرت محمّد( صادر شده است و ماه مبارک رمضان، به عنوان آيات کتاب مجيد، دوباره نازل گرديد. ۱
گذشته از اين مطالب، دو دليل در فترت آغاز نزول ذکر شده است: يکي قول افرادي نظير دحلان که مي‌گويد:
رعب و وحشت حاصل از وحي، آن‌قدر زياد بود که رفع آن، تنها با مدّتي قطع وحي، ميسّر مي‌شد (السيرة النبوية، دحلان: ج 1 ص 84).
اين‌ گونه مطالب، عقلاً و نقلاً با سنّت الهي در مورد رسولانش در تضادّ است؛ بخصوص در مورد کسي همچون حضرت محمّد( که فراتر از آرامش قلبي مخصوص انبيا ـ که افاضه الهي است ـ ، پيامبري ايشان، سال‌ها قبل از بعثت، به وسيله عالمان ديني، پيشگويان و اخترشناسان، نويد داده شده بود.
لذا دليل دوم، صحيح است که علّت فترت را رفع نگراني‌هاي حضرت رسول( از بار سنگين مسئوليت رسالت و افزودن شوق و آمادگي بيشتر ايشان براي دريافت و ابلاغ وحي مي‌داند.

2ـ3ـ2. فترتِ قبل از سوره ضحي

از کتب حديث و اسباب نزول، به دست مي‌آيد که اواخر سال اوّل يا اوايل سال دوم بعثت، مدّت کوتاهي نزول آيات به حضرت رسول( قطع گرديد تا اين‌که در پي آزار و اذيت مشرکان، سوره ضحي نازل شد. درباره اين قطع ارتباط وحياني، دلايل مختلفي ذکر شده که در اين ‌جا مورد بررسي قرار مي‌گيرد.
ـ تِرمِذي، از ابن ابي عمر، از سفيان بن عُيينَه: از اسود بن قيس، از جُندب بن عبد الله بِجلي نقل کرده که گفت:
با پيامبر( در غار بوديم. انگشت ايشان، زخمي شد. فرمود:«آيا تو جز انگشتي هستي که خون‌آلود شدي و در راه خدا هيچ نديدي؟!». اين را فرمود و جبرئيل( ديگر نازل نشد. مشرکان گفتند: محمّد، ترک شده است؛ لذا سوره ضحي در ردّ سخن آنها نازل گرديد (سنن الترمذي: ج 5 ص 112).
ترمذي، اين حديث را صحيح دانسته؛ امّا اشکالي که در آن مشهود است، اين‌که نزول اين سوره

1.. البته اين ادّعايي بيش نيست و اثبات آن، مجالي ديگر و تحقيقي بيشتر مي‌طلبد. والله أعلم!

صفحه از 60