فَترت وحي يا طبيعت وحي؟ - صفحه 56

(المعجم الکبير: ج 24 ص 249). همچنين به نقل از ابن جريج، دوازده و به نقل از ابن عبّاس، پانزده روز نقل شده است (مجمع البيان: ج 1 ص 380) و در نقل مقاتل، نهايت زمان، يعني چهل روز، آمده است (تفسير مقاتل: ج 3 ص 494).

2ـ3ـ3. فترت قبل از سوره کهف

حدود سال‌هاي هشتم تا دوازدهم بعثت، قريش اجتماع کردند و گفتند: محمّد، در ميان ما به امانت و صداقت، شناخته شده و چنين ادّعاي جديدي جاي تأمّل دارد. لذا گروهي (اعم از نضر بن حارث، عقبه‌ بن ابي معيط و عاص بن وائل) را نزد يهود مدينه فرستادند تا از ايشان ـ که اهل کتاب بودند ـ کمک بگيرند. آنان، سفارش کردند که: از سه چيز از او بپرسيد. اگر به هيچ يا يک پاسخ نداد، نبي نيست؛ ولي اگر به دو مورد پاسخ داد، برحقّ است. يکي در مورد فتنة اوّل زمان که براي مردم، بسي عجيب بود؛ ديگر، درباره مردي که شرق و غرب عالم را در نورديد؛ و سوم، از حقيقتِ روح از او بپرسيد. وقتي آنان پرسش‌هايش را مطرح کردند، پيامبر( فرمود:«فردا به شما پاسخ مي‌دهم» و خواست الهي را شرط نکرد. لذا وحي قطع گرديد تا وقتي در نهايت، با نزول سوره کهف، اين انقطاع، پايان يافت (السيرة النبوية، ابن هشام: ج 1 ص 321 ـ 323؛ مجمع البيان: ج 27 ص 139؛ التفسير الحديث: ج 3 ص 424 و 425).
چنان‌که در ماجراي ياد شده مشاهده شد، بيشتر مفسّران، علّت قطع وحي را روي‌گرداني خداوند از رسولش دانسته‌اند؛ امّا قول صحيح، نظر علمايي همچون زرقاني است که گفته است:
فترت، تنها عدم اجازه خداوند به رسولش، آن هم به دليل حکمت بالغه است، نه روي‌گرداني و خشم الهي از او (مناهل العرفان: ج 2 ص 276).
مورّخان و مفسّران، در طول زماني اين فترت، اختلاف ‌نظر دارند. مقاتل بن سليمان، آن را سه روز دانسته (تفسير مقاتل: ج 2 ص 281)، عزّه دروزه، دوازده روز يا بيشتر (التفسير الحديث: ج 3 ص 425)، ابن اسحاق، پانزده شب (سيرة ابن إسحاق: ج 4 ص 183) و ابو بصير، به نقل از امام صادق( چهل روز دانسته است (تفسير القمّي: ج 2 ص 32). البته اين اختلاف‌ نظرها، نتيجه خلط نوبت‌هاي مختلف فترت در نزول آيات است.
در نهايت، نتيجه تقريبي‌اي که به دست مي‌آيد، آن که مقدار زماني اين موارد فترت، از اوّلين نوبت آن (در آغاز وحي)، کمتر است.

2ـ3ـ4. ديگر موارد فترت

علاوه بر سه مورد مشهور در فترت نزول آيات، موارد ديگري نيز به وسيله علماي علوم قرآن مطرح شده است که از جمله آنها موارد زير است:
ـ پس از داستان «إفک» و تهمتي که به يکي از همسران پيامبر( زدند، شکّ و شبهه در دل

صفحه از 60