ايشان رخنه کرد. منافقان نيز به آزار ايشان ادامه دادند تا سرانجام، بعد از گذشت يک ماه، آيات سوره نور، نازل شد و آن همسر پيامبر خدا تبرئه گرديد (لباب النقول في أسباب النزول: ص 152).
ـ مورد ديگر در داستان تغيير قبله بيان شده است که پيامبر( شانزده يا هفده ماه، به آسمان مينگريست تا بلکه دستور تغيير قبله نازل گردد (الدرّ المنثور: ج 1 ص 141)؛ ولي عليرغم علاقه و شوق وافر ايشان، آيات مربوط به آن، پس از يک سال و نيم، نازل شد.
درباره اين موارد نيز بايد بگوييم که در فواصل زماني ياد شده، آيات قرآن در موضوعات ياد شده نازل نشده است، ولي درباره مسائل ديگر، نزول وحي، همچنان ادامه داشت و فترت وحياي صورت نگرفت.
2ـ4. نحوه برخورد با فترت وحي
2ـ4ـ1. حالات پيامبر خدا در جريان فترت
طبق روايات، دوران فترت نزول وحي، سختترين روزهاي زندگي پيامبر( بود؛ چرا که در آتش شوق ميسوخت و همه وجود خويش را به انديشهها و تفکّرات روحاني سپرده بود؛ امّا از نزول آيات، خبري نبود. حتّي از برخي نظير ابن عبّاس و زُهري نقل شده که اين دلتنگي در شرايطي، پيامبر( را به فکر از بين بردن خويش (انداختن از فراز کوه ثبير و حرا) وا ميداشت که ناگاه، جبرئيل( را آشکارا ميديد که ايشان را رسول بر حقّ الهي خطاب مينمود و از اين عمل، باز ميداشت (تاريخ الطبري: ج 2 ص 52؛ الطبقات الکبري: ج 1 ص 191).
تاريخنگاران، در مواردي از شکايت و سوءظنّ پيامبر( به جبرئيل( خبر دادهاند (سيرة ابن إسحاق: ج 2 ص 115)؛ امّا حتي اگر حزن و اندوه بسيار حضرت را بپذيريم، شکّ و ترديد ايشان به خداوند و فرشته برحقّش و در نهايت، از کف دادن اراده و قصد خودکشي، هرگز قابل پذيرش نيست؛ زيرا اين حالات، با مقام شامخ نبوّت و عصمت، کاملاً در تضادّ است.
از سوي ديگر، چگونه ممکن است خداوند ـ تبارک و تعالي ـ که فرستادهاي را براي امر خطير هدايت انسانها مبعوث فرموده، آنچنان او را وا نهد که احساس يأس بر وي غلبه يابد و محتاج دلداري شخص ديگري گردد؟!
ضمناً چگونه روايات ياد شده مبني بر تنهايي پيامبر خدا با اقوال ديگري که اسرافيل( را همنشين ايشان در اين سه سال و آموزش تعاليم الهي ميداند (تاريخ اليعقوبي: ج 2 ص 23)، قابل جمع است؟
2ـ4ـ2. برخورد مردم با مسئله فترت
همه اقوال، از بدگماني مردم در جريان فترت و نزول وحي، و آزار و تمسخر مشرکان، حکايت دارد، به طوريکه چنانکه گذشت، زني ـ که برخي او را خديجه (س) و برخي امّ جميل، همسر ابولهب، معرّفي کردهاند ـ ، به آزار و طعنه زدن به پيامبر( در جريان فترت پرداخت.