روش فهم و تبيين گزاره‌هاي ديني (قرآن وحديث) - صفحه 36

نمونه‌هايي از اين گونه گزاره‌ها در متون ديني فراوان‌اند. آنچه به بحث ما مربوط مي‌شود، تبيين چگونگي رابطه ميان اين پديده‌هاست. بايد دانست که صرف آگاهي از يک رابطه، کافي نيست. مهم، فهم و تبيين «چگونگي و چرايي» رابطه است. در حديث نخست، صحبت از رابطه ميان خوش‌اخلاقي و تثبيت دوستي بود؛ امّا مهم اين است که بدانيم خوش‌اخلاقي، چرا و چگونه موجب تثبيت دوستي مي‌گردد.
در حديث دوم، صحبت از رابطه «امانتداري با جلبروزي» و «خيانت با جلب فرق» مي‌شود؛ امّا مهم اين است که بيابيم چگونه ممکن است امانتداري، روزي را زياد کند و خيانتکاري، فقر را؛ با اين که شايد به نظر رسد فرد خيانتکار، ممکن است مال بيشتري به دست ياورد و امانتدار، کمتر.
در حديث سوم، رابطه ميان «خوش‌اخلاقي» و «گوارايي زندگي» مطرح شده است. اين که بدانيم ميان اين دو رابطه‌اي برقرار است، يک مطلب است و اين که چرايي و چگونگي اين تأثير را بدانيم، مطلب ديگري است. ممکن است گفته شود عامل گوارايي زندگي و رضامندي از آن، برخورداري از ثروت، قدرت، شهرت و... است. لذا بايد چگونگي اين تأثير را کشف و تبيين نمود.
و در نهايت، در حديث چهارم، هر چند صحبت از رابطه ميان «بداخلاقي» و «آزار رواني» است؛ ولي مهم اين است که تبيين شود چگونه بد‌اخلاقي اين تأثير را دارد.
بنا بر آنچه بيان شد، معناي تبيين و موضوع اين نوشتار، روشن شد. همچنين مشخّص شد که تبيين با ترجمه متفاوت است. کار ترجمه «برگرداندنى» است، نه تبيين. در ترجمه، يک حديث فقط از زبان عربي به فارسي برگردانده مي‌شود، ولي تبيينِ آن به دست نمي‌آيد. حتّي کساني که همزبان متون ديني است، به تبيين نيازمندند. نياز ما به تبيين، به جهت تفاوت زبان نيست؛ بلکه به جهت نياز به آگاهي از چگونگي رابطه ميان مفاهيم و مؤلفههاست و اين کار با ترجمه به دست نمي‌آيد.

اهمّيت تبيين گزاره‌هاي ديني

پس از آن که مشخّص شد مراد از تبيين گزاره‌ها چيست، پرسش دوم اين است که: چه نيازي به تبيين گزاره‌هاي ديني وجود دارد و ضرورت آن چيست؟ پاسخ اين پرسش را بايد در مسئله مهم احياي منطق معصومان( براي پيروي مردم از آنان، جستجو کرد.
يکي از مسائل مهم درباره معصومان( پيروي نکردن مردم از آنان است که موجب تضعيف موقعيت سياسي ـ اجتماعي آنان شده و جامع را از نعمت راهبري و هدايت توسّط آنان، محروم ساخته است. ۱ اين يک واقعيت اجتماعي است و در علّت‌شناسي اين واقعيت، ممکن است به عوامل

1.. در ادبيات دين، از اين حقيقت، با عنوان «استضعاف» ياد مي‌شود. استضعاف، انواعي دارد که يکي از آنها استضعاف اجتماعي ـ سياسي است. در اين نوع، کسي که صاحب ولايت و حقّ حاکميت است، در موضع ضعف قرار مي‌گيرد و به خلافت و فرمان‌روايي نمي‌رسد. اين حقيقت، در آيه ۱۵۰ سوره اعراف آمده، آن‌جا که هارون به موسي( مي‌گويد: ( إنَّ القَومَ استَضعَفُوني و كادوا يقتُلُونَني (. اين حقيقت، بارها توسّط پيشوايان دين، براي تبيين دليل خانه‌نشيني آنان، مورد تأکيد قرار گرفته است.

صفحه از 47