جمله پژوهش در روايات اخلاقي است. به وسيله تبيين، زواياي پنهان موضوع، روشن شده، پرسشها پاسخ داده ميشوند.
روش تبيين گزارههاي ديني
در اين بحث به بررسي روشها و مراحل تبيين يک گزاره ديني (حديث) ميپردازيم. مراحل اين روش، عبارتاند از:
1. تعيين مؤلفهها
در مرحله نخست، متن حديث، مطالعه ميشود و دو يا چند مؤلفهاى که بايد رابطه ميان آنها تبيين شود، مشخّص ميشوند و پرسش يا پرسشهاي بحث، به صورت دقيق، مشخّص ميشوند. براي روشن شدن اين مطلب، بحث را با دو مثال پي ميگيريم.
مثال اوّل. امام علي( ميفرمايد:
من کثر منّاه قلّ رضاه (غرر الحکم: ح 7304؛ عيون الحکم و المواعظ: ص 424).
هر کس آرزوهايش بسيار شود، رضايت او کم ميشود.
در اين حديث، دو متغير وجود دارد: يکي «آرزو» و ديگري «رضامندي». رابطهاي که ميان اين دو مطرح شده، اين است که «کثرت آرزو»، موجب «کاهش رضامندي» ميگردد. بنا بر اين، سؤال اين است که: چه رابطهاي ميان کثرت آرزو و کاهش رضامندي وجود دارد و چگونه کثرت آرزو، موجب کاهش رضامندي ميگردد؟
مثال دوم. امام صادق( خطاب به ابو بصير ميفرمايد:
يا أبا محمّد! اُذکر تقطّع أوصالک في قبرک و رجوع أحبّائک عنک إذا دفنوک في حفرتک، و خروج بنات الماء من منخزيک و أکل الدود لحمک؛ فإن ذلک يسلّي عنک ما أنت فيه (غررالحكم، ح 7304، عيون الحكم و المواعظ، ص 424).
اي ابو محمّد! به ياد آور جدا شدن بند بندت را، و بازگشت دوستانت را هنگامي که تو را در قبر، دفن ميکنند، و خارج شدن کِرمها را از بينيات، و خوردن کِرمها، گوشت بدنت را، که اين کار، وضعيتي را که در آن هستي، بر تو آسان ميگرداند.
ابو بصير ميگويد: به خدا سوگند، هيچ گاه مرگ را ياد نکردم، مگر آن که اندوهي که از امر دنيا داشتم، تسکين يافت.
در قسمت نخست حديث، صحبت از مرگ و حوادث پس از آن به ميان آمده است و در قسمت دوم، از آسان شدن مصيبتها. بنا بر اين، متغيرهاي اين حديث، عبارتاند از: «ياد مرگ» و «آسان شدن مصيبتها». سؤال اين است که: چه رابطهاي ميان ياد مرگ و آسان شدن مصيبتها وجود دارد و چگونه يادآوري مرگ، موجب کاهش فشارهاي رواني بر فرد ميگردد؟