بنا به رويکردهاي متفاوت كلامي به موضوع امامت، شاهد نگارش آثار متعددي در اين زمينه، توسط متكلمان اماميه و ساير فرق كلامي هستيم. سيد مرتضي، بزرگ متكلم اماميه نيز، با نگارش الشافي في الامامة، اشكالات و شبهات آمده در المغني في ابواب التوحيد و العدل، اثر قاضي عبدالجبار معتزلي را، در باب امامت، پاسخ گفته است كه اين نوشته، به معرفي اين ميراث بزرگ و گرانقدر كلامي اماميه ميپردازد.
قبل از پرداختن به كتاب، معرفي اجمالي از شخصيت سيد مرتضي و خصوصاً قاضي عبدالجبار، به عنوان متكلمي معتزلي در مقابل سيد مرتضي، شايسته به نظر ميرسد. بيمناسبت نيست، ابتدا به فرق معتزله، از جهت تقسيمبندي مكاني آنها (فرهنگ عقائد مذاهب اسلامي: ج 3 ص288)، كه همان مكتب بصره و بغداد است، اشارهكنيم ۱ .
نكته قابل تذكر اينكه، مکتب معتزلي بصره و بغداد، نماينده خاستگاه اين دو مکتب است، نه محلي که متکلمان اين دو در آن ميزيستهاند.
مكتب بصره
اين مکتب، توسط أبوعلي محمد بن عبدالوهاب جبايي (م 295هـ) بنيان نهاده شده که به پيروان او، جبائيه ميگويند ( الملل و النحل: ج1 ص79ـ78).
مکتب بصره، پس از وي، توسط پسرش، أبوهاشم جبائي (م 321هـ)، ادامه يافت و بنا به تفاوت آرائي که در برخي موارد با پدرش داشت، پيروان وي را، بَهشَميه ميخوانند (همان).
قاضي عبدالجبار، دانشآموخته مکتب بصره است. وي، از تعليمات شاگرد أبوعلي جبائي، أبوعبدالله بصري (م 367هـ)، در بغداد بهره برده است. أبوعبدالله، رياست مکتب بصري را در بغداد بر عهده داشت. عبدالجبار، از متأخرين معتزله است و معتزليان پس از وي، طريق أبوهاشم را پيمودند (همان: ص85).
مكتب بغداد
مکتب معتزلي بغداد، توسط بِشرِ بن مُعتمَر (م 210هـ) تأسيس شد، که هواخواه علويان بود (انديشههاي کلامي شيخ مفيد: ص 7). اين مکتب، توسط ابن الحسين بن أبي عمرو الخياط (م 300هـ) و أبي القاسم بن محمد الکعبي (م 319هـ)، که همان عبدالله بن أحمد بن محمود البلخي است، به اوج رسيد. پيروان أبي عمرو الخياط، به خياطية، و پيروان کعبي، به الکعبية مشهورند (همان: ص77ـ76).
1.. فِرق نويسان، معتزله را به دو گونه تقسيمبندي کردهاند: ۱. از نظر زماني: به ده يا دوازده گروه. ۲. از نظر مکاني: به دو مکتب بصره و بغداد (فرهنگ عقائد مذاهب اسلامي: ج ۳ ص۲۸۸).