(فصلي در ردّ سخن قاضي، در مورد اينكه أبوبكر، براي امامت شايسته بود.)
16ـ فصل في تتبع ما أجاب به، عن مطاعن أبي بكر.
(فصلي در تحقيق آنچه قاضي، بوسيله آن، مطاعن وارده بر أبوبكر را، پاسخ گفته است.)
17ـ فصل في تتبع كلامه، في إمامة عمر بن الخطاب.
(فصلي در تحقيق جواب قاضي، در مورد امامت عمر بن خطاب.)
18ـ فصل في تتبع جوابه، عن المطاعن علي عمر.
(فصلي در تحقيق جواب قاضي، در مورد مطاعن عمر.)
19ـ فصل في اعتراض كلامه، في إمامة عثمان.
(فصلي در ردّ سخن قاضي، در امامت عثمان.)
20ـ فصل في اعتراض كلامه، علي الطاعنين علي عثمان.
(فصلي در ردّ كلام قاضي، بر بياعتباركنندگان عثمان.)
21ـ فصل في تتبع كلامه، في اثبات امامة أمير المؤمنين.
(فصلي در تحقيق كلام قاضي، در اثبات امامت امير المؤمنين.)
22ـ فصل مناقشة صاحب المغني، في توبة طلحة و الزبير و عائشة.
(فصل مباحثه كردن صاحب مغني (قاضي)، در مورد توبه طلحه و زبير و عايشه.)
علاوه بر فصول ياد شده، هر فصل، مشتمل بر مباحث و موضوعات متعددي است كه آوردن آنها، در اين مجال نميگنجد.
انگيزه و تاريخ نگارش كتاب
اشكالات و شبهاتي كه قاضي عبدالجبار، به عنوان شيخ معتزله، بر عقيده اماميه، در باب امامت وارد كرده است، و تاختن او بر اماميه، خصوصاً بر سر مسئله غيبت امام عصر(، و قرابت نگارش كتابش _ المغني _، با دهههاي اوليه غيبت كبري، و كانون توجه قرار گرفتن موضوع امامت و رهبري جامعه اسلامي، از سوي متكلمان مسلمان و به ويژه اماميه ۱ در آن مقطع، به صورت خاص، شايد مهمترين انگيزه براي سيد مرتضي، در تأليف چنين كتابي باشد.
عامل ديگري كه انگيزهساز نگارش اين كتاب ميتواند باشد، غلبه عقلگرايي در تحليل مسائل كلامي در ميان معتزله و اماميه است، و اين قرابت، بعضي از تراجم نويسان، چون ذهبي و ابنحجر عسقلاني را، به خطا انداخته است؛ چرا كه ايشان، سيد مرتضي را، در شمار معتزله ذكر ميكنند.
1.. در اين دوره، آثاري چون الامامة و التبصرة، كمال الدين، الغيبة نعماني و الغيبه شيخ طوسي، به نگارش در آمدهاند.