در روايات معصومان(، رابطه خاصّي ميان صبر و ايمان ديده مي شود. ۱ رسول خدا(، صبر را در جايي، همه ايمان، و در جايي ديگر، نيمي از ايمان، معرّفي ميفرمايد. ۲ امام علي( نيز، صبر را نتيجه و ثمره ايمان دانسته است. ۳ همچنين، صبر بر مصيبت را از جمله فضائلي به شمار آورده که حقيقتِ ايمان را به انسان ميچشاند ۴ و يا اين تعبير ايشان که رابطه ميان آن دو را به اوج استحکام خود ميرساند:
الصَّبْرُ مِنْ الإيمانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِن الجَسَدِ.
صبر براي ايمان، بهمنزله سر براي بدن است ( الخصال: ج1 ص315 ح95 ؛ دعائم الإسلام: ج1 ص223).
به نظر ميرسد اين رابطه محکم، مربوط به بحث ايمانِ عملي نهفته در دلِ صبر است. ادّعاي ايمان، زماني اثبات ميشود که به محک امتحان، درآمده باشد و قطعاً، يکي از بهترين معيارهاي حضور عملي ايمان در زندگي، صبر در گرفتاريهاست ۵ . مؤيد اين مطلب، فرمموده پيامبر( است که شکايت نکردن از پروردگار را يکي از نشانههاي شکيبايان برشمرده است؛
عَلامَةُ الصّابِرِ في ثلاثٍ: ... أن لا يشکوَ منْ ربِّهِ تعالي ... و إذا شکي من ربِّهِ عزَّوجلَّ فقد عصاهُ.
نشانه شخص شکيبا، در سه يچز است: اينکه از پروردگار خود، شکايت ننمايد... و هرگاه از پروردگار خود، شِکوه نمايد، در حقيقت او را نافرماني کرده است (علل الشرايع: ج2 ص498 ح1). زيرا گِلايه و شِکوه بنده از مقدّرات، نه تنها مصداق بارز عدم باور به سلطان مقتدر عالم است، که نقطه مقابل تسليم شدن در برابر خواست و اراده اوست. گلايه نکردن از قسمت و تقدير، جز از ايمان راسخ برنميخيزد.
موقعيتهاي دوگانه زندگي
انسان، بنا به اين ويژگيهاي خاص روحي- رواني خود که در قرآن کريم، آمده است:
1.. «لا ايمانَ لِمَن لا صبرَ لَهُ؛ كسي كه صبر ندارد، ايمان ندارد» (الكافي: ج۲، ص۸۹، ح۴ ؛ الخصال: ج۱ ص۳۱۵ ح۹۵). هم چنين آمده است: «إذا ذهب الصبرُ ذهب الايمانُ ؛ اگر صبر از بين رود، ايمان هم از ميان ميرود» ( الکافي: ج ۲ ص۸۷ ح۲).
2.. از پيامبر( روايت شده که فرمود: « و سُئِلَ ما الإيمانُ؟ قال الصبرُ» (مستدرك الوسائل: ج۲ ص۴۲۵ ح۲۳۶۰). هم چنين ايشان فرمود: «إنَّ الصبرَ نِصفُ الايمانِ» (ارشاد القلوب: ج۱ ص۱۲۷).
3.. «الصبرُ ثمرةُ الإيمانِ» (غرر الحكم و درر الكلم: ص۲۸۰ ح۶۲۱۷).
4..«لا يذوقُ المرءُ من حقيقةِ الإيمانِ حتّي يكونَ فيه ثلاثُ خصالٍ: ... الصبرُ علي المصائبِ...» (قرب الإسناد: ص۴۶).
5.. پيداست که مقصود از ناخوشاينديها، مشکلات و تلخکاميهاي ناخواسته و ناساخته بهدست بشرند، نه اشتباهاتي كه عمداً و به دست افراد، صورت ميپذيرد. چنين نيست كه هر کس در پي سهلانگاري، خود و جماعتي را گرفتار نمايد، تاوان بياحتياطياش را به منزله صبر بر ناملايمات زندگي تعبير کند.